روان پویشی و روانکاویمکاتب روانشناسی
نظریه تحلیل رفتار متقابل اریک برن
حالتهای والد،کودک، بالغ در شخصیت انسان
نظریه تحلیل رفتار متقابل اریک برن
نظریه تحلیل رفتار متقابل اریک برن : نظریه تحلیل رفتار متقابل توسط اریک برن (۱۹۶۱) که روانپزشک و روانکاو بود بنا نهاده شده است. اریک برن روش تحلیل تعاملی را روشی عقلانی برای شناخت و تحلیل رفتار، توصیف عوامل مؤثر در ارتباط بین افراد، و مبین روابط نادرست بین انسانها میداند. این نظریه از نارضایتی اریک برن از طولانی بودن روانکاوی در درمان مشکلات مردم نشأت گرفته است. اریک برن متوجه شد که مراجعان او با بهکارگیری این نظریه، بهبود یافتند.
تحلیل رفتار متقابل نظریهای است در مورد شخصیت و روش منظمی است برای رواندرمانی بهمنظور رشد و تغییرات شخصی. این تعریفی است که بهوسیله انجمن بینالمللی رفتار متقابل ارائه شده است (جونز و استوارت، ترجمه دادگستر، ۱۳۸۴).
اریک برن نظریهاش را بر اساس مفاهیم حالات من قرار داد. من به چند بخش تقسیم میشود که عبارتاند از: والد (P)، بالغ (A) و کودک (C). والد آن قسمت از شخصیت و کل وجود فرد را تشکیل میدهد که با ارزشها، اعتقادات و رفتار والدین سروکار دارد. درحالیکه حالت کودک، اصولاً در جستجوی لذت و بازی گوشی و شیطنت خاص زمان کودکی میباشد و حالت خود بزرگسال یا بالغ باعث بروز عواطف در سطح مطلوب و مناسبی میگردد (شفیعآبادی، ۱۳۸۱).
الگوی حالات من در نظریه تحلیل رفتار متقابل اریک برن
حالت والد نظریه تحلیل رفتار متقابل اریک برن
مجموعهای از احساسات، نگرشها و طرحهای رفتاری است که ویژگیهای مشابه آنها در والدین هم وجود دارد. حالت من والدین شامل مجموعه انبوهی از وقایع خارجی و تحمیلی غیرقابل سؤال در مغز است که توسط فرد در خلال سالهای اولیه زندگیاش حاصل شده است و معمولاً پنج سال اولیه زندگی را در بر میگیرد. این سالها با سالهای قبل از اجتماعی شدن و ورود به مدرسه متقارن است.
عنوان والد نیز برای این حالت در حقیقت نامی توصیفی است، زیرا بیشتر ضبطهای این مجموعه اطلاعات، محصول ملاحظات خود طفل از پدر و مادر یا از کسانی است که جانشین پدر و مادر بودهاند. تمام چیزهایی که کودک از پدر و مادرش میبیند، یا میشنود، در نوار والد ضبط میشود. والد در شخصیت هر فرد وجود دارد، زیرا هر فرد این محرک خارجی را در پنج ساله اول زندگی خود تجربه کرده است. برای هر فرد جنبه والد مخصوص و منحصر به خود اوست. زیرا نوارهای ضبط شده او از تجربههای اولیه زندگی با پدر و مادر خودش برای او مخصوص و منحصربهفرد است (هریس، ۱۹۷۳، ترجمه فصیح، ۱۳۸۴).
حالت کودک نظریه تحلیل رفتار متقابل اریک برن
مجموعهای از احساسات، نگرشها و طرحهای رفتاری است که بقایایی از دوران کودکی خود فرد هستند. حوادث درونی، بعضی پاسخهای کودک به آنچه که میبیند و میشنود، و نیز تأثیرات کودک از والدینش، در حالت من کودکی او ثبت و ضبط میشوند (شفیعآبادی و ناصری، ۱۳۸۰). از آنجا که انسان کوچک در دوره بحرانی زندگی اولیه خود فاقد قاعده بیان است بنابراین بیشتر عکسالعملهای او بهصورت احساسی ضبط میشود. انسان کوچک در سالهای اولیه زندگیاش به این نتیجه میرسد که من خوب نیستم. این احساس غیرخوب خاصیت کودکی است و به مقاصد و افکار پدر و مادر، که خود این مسئله را به وجود آوردهاند، مربوط نیست (هریس، ۱۹۷۳، ترجمه فصیح، ۱۳۸۴).
حالت بالغ نظریه تحلیل رفتار متقابل اریک برن
حالت بالغ بهوسیله مجموعهای از احساسات، نگرشها و طرحهای رفتاری خودمختار و مستقل توصیف میشود که با واقعیت موجود تطبیق و هماهنگی دارد. حالت بالغ برای بقا لازم است. این حالت دادهها را به جریان میاندازد، تجزیهوتحلیل میکند و احتمالاتی را که برای حلوفصل مؤثر دنیای خارج ضروری هستند، محاسبه میکند (شفیعآبادی و ناصری، ۱۳۸۰).
ظرفیت تخمین احتمالات شخص ممکن است با کوششهای آگاهانه افزایش یابد. همانند عضوی که با تمرین نیرومند میشود، جنبه بالغ نیز میتواند از طریق تمرین و به کار بردن، رشد و توسعهای قابلملاحظه پیدا کند. اگر بالغ از احتمال وقوع مشکلی در آینده هشیار باشد از طریق ارزیابی احتمالات میتواند راهحلی نیز برای آن مشکل بیندیشد (هریس، ۱۹۷۳). وظیفه دیگر حالت بالغ منظم کردن فعالیتهای کودک و والد و واسطه شدن عینی میان آنهاست (شفیعآبادی و ناصری، ۱۳۸۰). کار مداوم بالغ شامل بررسی اطلاعات قدیمی، اعتبار دادن یا اعتبار ندادن و بالاخره بایگانی کردن آنها برای استفاده در آینده است.
مکاتب برگرفته از نظریه تحلیل رفتار متقابل اریک برن
پس از درگذشت اریک برن سه رویکرد از TA منشعب شد و شروع به فعالیت کرد که تاکنون این مکاتب پا برجا بوده و کاربردهای فراوانی دارند. این سه مکتب عبارتاند از: مکتب کلاسیک، مکتب بازسازی تصمیمگیری، مکتب نیرو گذاری روانی.
مکتب کلاسیک نظریه تحلیل رفتار متقابل اریک برن
این مکتب در مقام عمل نزدیکتر به رویکرد اریک برن است و از کارهای او بهره فراوانی میبرد. عقیده اصلی در این مکتب عبارت است از کمک به تقویت عملکرد بالغ در مراجع میباشد. این مکتب سعی دارد احساس، تفکر و رفتار مراجع را به زبان حال دربیاورد. من بالغ را در مراجع رشد دهد. درمانگران این مکتب سعی دارند یک رابطه بالغ با بالغ با مراجع برقرار سازند (نقل از محمدی ۱۳۸۵).
مکتب بازسازی تصمیمگیری نظریه تحلیل رفتار متقابل اریک برن
درمانگران پیرو مکتب باز تصمیمگیری در پی آن هستند که تصمیمات دوران کودکی را در مراجع بازسازی کنند، آنها در این زمینه اغلب از فنون گشتالت درمانی استفاده میکنند، همینطور از مراجع میخواهند که بیشتر در مورد دوران کودکی بحث و گفتگو کنند.
مکتب نیرو گذاری روانی نظریه تحلیل رفتار متقابل اریک برن
این مکتب عقیده دارد که حالت من کودکی به اندازه حالت بالغ در تغییر مؤثر است، این مکتب در واکنش به مکتب بازسازی تصمیمگیری بر نقش حالت والد تأکید دارد و در ضمن فرایند درمان، درمانگر نقش یک والد را بر عهده میگیرد و بهمثابه یک والد عمل میکند. البته معمولاً نقش یک والد مهربان و حمایتکننده را بر عهده دارد. لازم به ذکر است که در درمان تحلیل ارتباط محاورهای از هر سه مکتب استفادههایی به عمل میآید (نقل از محمدی ۱۳۸۵).
وضعیتهای زندگی در نظریه تحلیل رفتار متقابل اریک برن
از نظر اریک برن کودک خردسال در ابتدای روند زندگی اعتقادات راسخی در مورد خودش و افراد دور و برش پیدا میکند. تصمیمگیری درباره خود، دنیای خود و روابط با دیگران در طول پنج سال اول زندگی متبلور میشود. این تصمیمات در شکلگیری موقعیت زندگی فرد اساسی بوده و تعیینکننده نقشهای زندگی اوست. بهطورکلی، زمانی که فرد درباره موقعیت زندگی خود تصمیمگیری کرد، این گرایش وجود دارد که این تصمیمات را در هم ریزد. افراد از طریق محفوظاتی که در ذهن پروراندهاند، حتی اگر نامطبوع و منفی هم باشد، درصدد تلاش برای امنیت برمیآیند (نوابی نژاد، ۱۳۸۳).
ما به چهار وضعیت در مورد خودمان و دیگران میرسیم:
- من خوب نیستم، شما خوب هستید.
- من خوب نیستم، شما خوب نیستید.
- من خوب هستم، شما خوب نیستید.
- من خوب هستم، شما خوب هستید.
وضعیت اول
من خوب نیستم، شما خوب هستید (وضعیت انزوا و گوشهگیری یا وضعیت افسردگی)
فرد قرارگرفته در این وضعیت به علت ضعف در مقابل دیگران، دائما احساس افسردگی میکند، به نیازهای دیگران بیشتر از نیازهای خود اهمیت میدهند درنتیجه احساس قربانی شدن دارند. در چنین موقعیتی فرد خود را از تمام افراد اطراف خود کوچکتر میبیند، درنتیجه قادر نیست کارهایی را که دیگران انجام میدهند را به انجام برساند. ماندن در این وضعیت احساس درماندگی به وجود میآورد (جولی هی، ترجمه عظیمی، ۱۳۸۵).
وضعیت دوم
من خوب نیستم، شما خوب نیستید (وضعیت بیهودگی و پوچی)
این وضعیت با پوچی و ناکامی همراه است کسانی که این وضعیت را انتخاب کردهاند، نسبت به دیگران رفتاری تدافعی دارند، از نظر آنها مردم اهمیت ندارند، آنها بدون پایبندی به اصول و قرارداد زندگی میکنند، قادر نیستند با مردم و جهان واقعی سازگار باشند. این عدم سازگاری آنها منجر به کنارهگیری گستردهای از دیگران، رفتارهای ناپخته و حتی جنایتکارانه نیز میگردد. ادامه این وضعیت منجر به خودکشی و یا دیگرکشی میگردد.
وضعیت سوم
من خوب هستم، شما خوب نیستید (وضعیت خود بزرگ انگاری)
افرادی که این وضعیت را در خود درونی کردهاند، تمام مشکلات و مسائل خود را به دیگران نسبت میدهند، آنها را سرزنش میکنند، در سطح پایینتری قرار میدهند و از آنها انتقاد میکنند. بازی که در این وضعیت بیشتر وجود دارد و تقویت میشود، شامل خود بزرگبینی افراطی (من خوب هستم) میگردد. این وضعیت به این دلیل وضعیت خوبی نیست که فرد عصبانیت، خودخواهی، تنفر خود را به دیگران نسبت میدهد و آنها را سپر بلا میکند (شما خوب نیستید). بهطورکلی فردی که در این وضعیت قرار دارد هیچکس را خوب نمیبیند (ون جونزیان؛ ترجمه دادگستر، ۱۳۸۲). این افراد از عینی بودن در برخورد با وقایع زندگی ناتوان هستند و گناه را به گردن دیگران میاندازند و علل شکستها را در دیگران جستجو میکنند (شفیعآبادی، ۱۳۷۷).
وضعیت چهارم
من خوب هستم، شما خوب هستید (وضعیت موفق و سالم)
در این وضعیت معمولاً بازی وجود ندارد، کسانی که در این وضعیت قرار دارند به ارزشهای دیگران احترام میگذارند و برای همه افراد ارزش قائل هستند از نظر آنها مردم با توجه به هر شخصیتی که دارند خوب هستند. از ویژگیهایی که این افراد دارند باز بودن به عقاید و افکار، اراده برای رسیدن به اهداف، اعتماد به خود و دیگران میباشد. در این وضعیت هیچ بازندهای وجود ندارد و تنها برنده است. به عقیده اریک برن هر فردی در بدو تولد خوب میباشد و این به دلیل آن است که افراد به سمت سلامتی، بهبود و اطمینان به دیگران گرایش دارند. درواقع در اعماق وجودشان این میجوشد، ولی در اثر تربیت و انتخاب وضعیتهای دیگر است که فرد تغییر میکند (سلیگمن و همکاران ۲۰۰۵).
پیشنویس زندگی در نظریه اریک برن
پیشنویس زندگی یک طرح است که بهطور ناخودآگاه در دوران کودکی به واسطهی بایدهای پدر و مادر مطرح میشود. در اثر این تصمیمات است که ما وضعیتهای زندگی را انتخاب کرده، به واسطهی آن نقشهای موردنظر را ایفا میکنیم. طبق نظر اریک برن رفتارهای کنونی و نوع تلاشهای ما ارزیابی از مفاهیم پیشنویس زندگی میباشد (استوارت و جونز ۱۹۸۷).
آدامز و همکاران در سال ۲۰۰۱ در تحقیقی حدود ۲۰۰ نوع از پیشنویسهایی را که فرد در دوران کوکی برای خود وضع میکند را بیان کردهاند که شامل: روابط دوستانه، بیماریها، جنسیت، روابط جنسی و اعتیاد و … که دربرگیرنده کلیه رفتارها و انتخابهای ما در زندگی میشود. در جلسات گروهدرمانی رهبر با کمک اعضا به تجزیهوتحلیل پیشنویس زندگی میپردازد تا اعضا بتوانند به آگاهی رسیده و نقشی را که پیشنویس زندگی آنها در زندگی برای آنها ایفا میکند، بشناسند و راهها و روشهای رهایی از آن را بیاموزند.
رهبر بهواسطه گرفتن یک تاریخچه از دوران کودکی، میتواند اطلاعاتی را راجع به نمایشنامه زندگی فرد ارائه کند، این آگاهی از نمایشنامه به او کمک میکند که سادهتر وضعیتهای انتخابی زندگی خود را تجزیه تحلیل کند. یکی از روشهای این کار این است که علاوه بر رهبر سایر اعضای گروه نیز قسمتی از نقش خانواده او را بازی کنند. علاوه بر موارد ذکرشده سایر تکنیکها و روشهایی هستند که به فرد کمک میکند که چگونه پیشنویس زندگی را تغییر دهند (آدامز و همکاران، ۲۰۰۱).
بازدارندهها و سوقدهندهها در نظریه تحلیل رفتار متقابل اریک برن
وقتی والدین از رفتار بچهها عصبانی میشوند، پیامهای دستوری به آنها میدهند این پیامها اشاراتی دارد به پیامهایی که آنها در کودکی از والدین خود دریافت نمودهاند و اغلب این پیامها بازدارنده میباشند. برخی از این پیامها ناامیدی، ناکامی، اضطراب را به همراه دارند و بچهها نیز آنها را میآموزند. به عبارتی برخی از این بازدارندهها هستند که باعث انواع احساسات نامطلوب در کودکی میگردند. از نظر آسیبشناختی روانی والدین انواعی از بازدارندهها را به کودکان خود میدهند که شامل: نباید، نباید اینطور باشی، نباید از من جدا شوی، نباید بخواهی، موفق نمیشوی، فکر نکن، خودت نباش و …
این پیامها غالباً بهصورت غیرکلامی در دورههای سنی ما بین تولد تا هفت سالگی به بچهها داده میشوند. طبق نظر ماری گولدینگ بچهها خودشان در همان سنین آغازین تصمیم به قبول یا رد آن پیامها میگیرند. یعنی خود آنها هستند که تصمیمات اولیه را از پیامها بهدست میآورند. برخی بر ضد بازدارندهها رفتار نموده و مخالفت میکنند و بعضی از کودکان طبق نظر والدین بزرگ میشوند.
سوقدهندهها شامل: فکر کن، عالی باش، عجله کن، سخت کار کن، تا حد توان کوشش کن، مؤدب باش، میباشد. نکته مهم در رابطه با سوقدهندهها این است که کودک هنوز بهقدر کافی بزرگ و کامل نیست که برای خشنود کردن دیگران تلاش زیادی انجام دهد. همینطور برای اجرا کردن سایر سوقدهندهها فرد باید بیشازحد توانایی خود تلاش کند که آنهم باعث بروز مشکلاتی میگردد. بازدارندهها و سوقدهندههایی که کودک از والدین دریافت میکند بهمراتب دردناکتر از پیامهایی است که فرد از جامعه و یا سایر افراد دیگر دریافت میکند. اعضای شرکتکننده در جلسات گروهدرمانی با کمک یکدیگر و شرکت در گفتگوهای جلسات، بسیاری از پیامهای بازدارنده و ضد بازدارندهها نظیر بکن، نکن، باید، نباید و …را کشف نموده و الگویی از طرح اولیه زندگی بهدست میآورند (کوری، ۲۰۰۰).
نوازش
افراد برای رشد و توسعه به محرکها و انگیزههای فیزیکی، اجتماعی و عقلانی نیازمند هستند. طی تحقیقات انجامشده افراد در دوران نوزادی به تماسهای بدنی (ماساژهای آرام یا نوازش) برای بقا نیازمند هستند، چون رشد اولیه مغزی بشر به انواع نوازشهایی که در دوران نوزادی و خردسالی دریافت میشود، نیازمند است. (سیگل ۱۹۹۹).
نوازشها دارای حالات مختلفی از جمله کلامی و غیرکلامی، شرطی و غیرشرطی، محبت، گرمی یا قدردانی کلامی همراه با نگاه، لبخند، تماس و یا حتی حالتهای صورت هستند، که همگی برای سلامت روان مفید میباشد. نوازشهای منفی نیز با اینکه در محدودیت قرار دارند ولی باز هم برای افراد مهم هستند، چون فرد با گرفتن آن احساس وجود داشتن و حضور مینماید. مثلاً من دوست ندارم شما از کامپیوتر شخصی من استفاده کنید. نوازشهای منفی یک راه برای ارائهی بازخورد رفتار مردم میباشد و البته در بسیاری از مواقع آنها برای محافظت و حمایت بچهها لازم است.
یعنی پدر و مادر با دادن نوازشهای منفی به بچهها، از آنها مراقبت میکنند. مثل: تا من دستت را نگرفتم از خیابان عبور نکن. جالب این است که دادن نوازشهای منفی بهتر از این است که فرد اصلاً نوازشی دریافت نکند. چرا که نوازش نگرفتن به معنای نادیده گرفتن است و فردی که هیچ نوازشی دریافت نکند احساس طردشدگی میکند، بچهای که از والدین هیچ نوازشی (نه مثبت و نه منفی) دریافت نکند، احساس طرد شدن از خانواده را دارد. این کودکان در جامعه مرتب به دنبال کسب نوازش هستند. و یا اینکه منزوی شده و با هیچکس رابطه برقرار نمیکنند. اشتاینر نوازشها را تبادلی توصیف میکند بدینصورت که نوازشها یا پیشنهاد میشوند و یا رد میشوند، یا بهطور مستقیم تقاضا میشوند و یا مستقیماً رد میشوند (کوری، ۲۰۰۰).
اشتاینر بر این باور است که همه ما در دوران کودکی تحت تلقین و آموزش والدینمان در مورد پنج قانون محدودکننده و بازدارنده در مورد گرفتن و دادن نوازش، قرار گرفتهایم. این پنج قانون اقتصاد نوازش نامیده شده است که به شرح زیر است:
- وقتیکه میتوانی نوازش بدهی، از دادن نوازش خودداری کن
- وقتیکه به نوازش احتیاج داری آن را طلب نکن
- وقتیکه نوازش میخواهی اگر هم به تو بدهند آن را نپذیر
- وقتیکه نوازش نمیخواهی آن را طرد نکن
- به خودت نوازش نده (ون جونزویان، ترجمه دادگستر، ۱۳۸۲).
تصمیمات و باز تصمیمها
همانطور که در آغاز توضیح داده شده بود تحلیل ارتباط بر شناخت منطق و جنبههای رفتاری تأکید دارد، بهخصوص بر اینکه خود ما از تواناییهایی که برای آگاه شدن داریم مطلع شویم. یعنی ما خودمان به این درک برسیم که میتوانیم با آگاهی و شناخت تصمیمات را عوض کنیم و یا بازسازی نماییم و با تغییری که در آنها به وجود میآوریم از زندگی بهتری بهرهمند شویم. در این قسمت تمرکز اصلی کار بر تصمیماتی میباشد که مطابق با بازدارندهها و سوقدهندههای پدر و مادر یا جانشین آنها است و اینکه اعضای گروه یاد بگیرند این تصمیمات اولیه را تغییر دهند و تصمیماتی جدید و درست را انتخاب کنند (کوری، ۲۰۰۰).
بازیها در نظریه تحلیل رفتار متقابل اریک برن
اغلب مردم یاد گرفتهاند که خواستهها و نیازهای خود را از دیگران بهطور مستقیم تقاضا نکنند. درنتیجه نیازهای خود را با اشاراتی مانند غمگین یا بینوا نشان دادن خویش، پا بر زمین کوبیدن، خود را خشمگین نشان دادن و یا بهوسیله لبخندهای امیدوارکننده بیان میکنند. کسانی نیز هستند که با سخنان خویش افراد اطراف خود را زیر سلطه قرار میدهند و آنچه را میخواهند بهدست میآورند.
افراد معمولاً دیگران را آلت دست خود قرار میدهند، نه بهاینعلت که میخواهند آن کار را بکنند، بلکه بدین سبب که نمیدانند غیر از آنچه باید بکنند، یا وحشت دارند که تقاضاهای خود را بهطور مستقیم بیان کنند، زیرا ممکن است بهوسیله تقاضاهای مستقیم، نادیده گرفته شوند یا مسخره و یا بهنوعی تنبیه گردند. افراد به بازیهای روانی میپردازند زیرا آنها را در دوران کودکی آموختهاند. بیان غیرمستقیم نیازها و حتی طفره رفتن از ابراز آن، احساس امنیت بیشتری را در افراد به وجود میآورد تا پذیرش خطر احتمالی طردشدگی که میتواند پیامد درخواستهای کاملاً مستقیم باشد (جیمز وساوری، ترجمه دادگستر، ۱۳۸۲).
بنابر نظریات اریک برن بازیهای روانی عبارتاند از الگوهای آموختهشده در دوران اولیهی کودکی، که از نسلی به نسل دیگر انتقال مییابند. بازیهای موردعلاقه هر فرد را میتوان بهوسیله اولیای آن شخص و اجداد او ردیابی کرد و مسیر آن را بهسوی فرزندانشان دنبال نمود. درصورتیکه دخالت سازندهای وجود نداشته باشد، آنان نیز این بازیها را به نسلهای آینده منتقل میکنند. بازیهای روانی، یا بهصورت تقلید یا به شکل وظیفه آموخته میشوند. مادامیکه بازیهای روانی بهصورت تقلید از پدر و مادر آموخته شود، کودکان با بازی کردن، نقشهای مشابه همان رفتارها را تکرار میکنند (جیمز وساوری، ترجمه دادگستر، ۱۳۸۲).
گروهدرمانی با رویکرد نظریه تحلیل رفتار متقابل اریک برن
بسیاری از روان شناسان معتقدند که مشاوره گروهی سیستم مداخلهای بیمانندی است که مفاهیم، راهنمایی و درمان را از طریق تعامل افراد با یکدیگر در گروه بیان میکند که این فرایند بهنوبه خود نوعی رواندرمانی خاصی را ارائه میدهد (رابرت سی و همکاران ۱۹۹۸).
در مشاوره گروهی از نظریههای مختلفی استفاده میشود، یکی از نظریههای کاربردی در مشاوره گروهی رویکرد تحلیل رفتار متقابل میباشد. این نظریه برای بهکارگیری در گروه و گروهدرمانی، رویکردی علمی و مناسبی است. اریک برن معتقد است که درمان گروهی اطلاعات بیشتری را دربارهی برنامههای شخصی زندگی فرد ارائه میدهد. در رویکرد فردی، تعامل بین دو نفر (مشاور و مراجع) برقرار میشود درحالیکه در گروه، فرد از تجارب بیشتری استفاده میکند و برای کسب مهارتها زمان کمتری را صرف مینماید (نوابی نژاد، ۱۳۸۳). از طریق روش تحلیل رفتار متقابل و تعامل گروهی به اعضا کمک میشود تا در سطح مقبول و مناسبی با دیگران ارتباط برقرار کنند و آگاهی و ارتباط خود را با دیگران فزونی بخشند. بنا به نظریه اریک برن مراحل تغییر رفتار عبارتاند از:
- زدودن عوامل نامناسب از رفتار
- تخلیه روانی
- توصیف و روشنسازی شیوههای ارتباط
- جهتیابی مجدد
هر فردی میتواند در مشاوره گروهی تحلیل رفتار متقابل شرکت کند بهشرط آنکه از قبل از او مصاحبه انفرادی به عمل آمده باشد. در جلسه انفرادی مشاور باید اطلاعات کلی درباره هدف و شرایط تشکیل گروه، در اختیار داوطلب قرار دهد. به عقیده یالوم چنانچه قرار است مسائل و مشکلات حاد در گروه مطرح گردد، باید گروه، متجانس و همگن باشد. مثلاً عقبماندههای ذهنی، اسکیزوفرنیها، معتادان به الکل، و بزهکاران باید در گروههای مربوط به خود شرکت کنند (شفیعآبادی، ۱۳۸۱).
راههای زیادی برای خودشناسی از طریق تحلیل تعامل درونگروهی وجود دارد. چنانچه در کارکرد گروههای گشتالتی اکنون و اینجا مشاهده میشود. گروههای تحلیل رفتار متقابل مسائل گذشته را به زمان حال میآورند و اعضای گروه با معرفی افراد خانواده در گذشته و حال این فرایند را تسهیل میکنند درنتیجه تعاملهای درونگروهی فرصتهای زیادی را به اعضا میدهد تا تصمیمات گذشتهی خود را مرور کنند و آنها را به چالش بکشند، تا به تصمیمات جدیدی دست یابند. در درمان گروه تحلیل رفتار متقابل گروه تجربه زندهای را فراهم میآورد که آنها، آن را با خود به خانواده، دوستان و جامعهای که در آن زندگی میکنند انتقال میدهند (نوابی نژاد، ۱۳۸۳).
وظایف و نقشهای رهبر گروه
اگرچه تحلیل رفتار متقابل برای توسعه آگاهی عاطفه، منطق و تمرکز بر جنبههای شناختی بهکار میرود، درمانگران آن بهعنوان یک معلم، مفاهیمی مانند تجزیه ساختاری شخصیت، تجزیه دادههای اولیه و تجزیه بازیها را نیز بیان میکند. مهمترین تأکید در کاردرمانی گروههای تحلیل رفتار متقابل تساوی رابطه مراجع و درمانگر میباشد. یکی از راههای برقراری تساوی این است که قراردادی راجع به تباین میان رهبر گروه و تکتک اعضای گروه که در فرایند گروهی شرکت میکنند بسته میشود، که در آن اعضای گروه تضمین میدهند که در تمام فعالیتها شرکت نموده و فعال باشند. درنتیجه وظیفه درمانگر این است که از دانش خود بهطور کامل در انجام کار گروهی استفاده نماید (ون جونزیان، ترجمه دادگستر، ۱۳۸۵).
از کارهای دیگر رهبر گروه این است که به اعضا کمک کند که از طریق تجربه کردن به رشد و شکوفایی برسند. بهعبارتدیگر اعضا با شرکت در گروههای تحلیل رفتار و تجربه کردن احساسات به شکل سالم بتوانند تصمیمات جدیدی گرفته و پیشنویس زندگیشان را تغییر دهند. الگوی درمانی در گروههای تحلیل رفتار مبتنی بر ارتقای کار فردی همراه با مجموعه گروه میباشد که درنتیجهی آن تعامل بین اعضای گروه سادهتر و آسانتر گردد و اعضا هستند که به یکدیگر تشویق و دلگرمی میدهند (میلر وکاپلور، ۱۹۸۷).
منبع
نظریه تحلیل رفتار متقابل اریک برن