بهداشت روانروانشناسی شخصیت
روانشناسی شخصیت و بررسی ماهیت انسان
مجموعهای از صفات و سازوکارهای روانشناختی درون یک فرد

ارائهی یک تعریف برای پدیدهای به پیچیدگی شخصیت انسان دشوار است. گوردون آلپورت (۱۹۳۷) و هنری موری (۱۹۳۸) که مؤلفان اولین کتب درسی در زمینه شخصیت بودند برای ارائه چنین تعریفی سعی و تلاش زیادی به خرج دادند. مسئله این است که چطور میتوان تعریفی عرضه کرد که آنقدر جامع باشد که همهی جوانب ذکر شده در مقدمهی این فصل از جمله ویژگیهای درونی، تأثیرات اجتماعی، کیفیات ذهنی و بدنی، روابط با دیگران و اهداف درونی را در بر بگیرد. به دلیل این پیچیدگیها در بعضی از کتابهای مربوط به روانشناسی شخصیت از ارائهی یک تعریف رسمی بهکلی صرفنظر شده است. با وجود این، تعریف زیر عناصر اصلی شخصیت را در بر میگیرد.
در روانشناسی شخصیت ، شخصیت عبارت است از مجموعهای از صفات و سازوکارهای روانشناختی درون یک فرد که سازمانیافته و نسبتاً پایدارند و تعاملها و سازگاریهای او را با محیط درونروانی، فیزیکی، و اجتماعیاش تحت تأثیر قرار میدهند. حال بیایید عنصر این تعریف را دقیقتر بررسی کنیم.
شخصیت مجموعهای است از صفات روانشناختی
صفات روانشناختی (Psychological traits) ویژگیهایی هستند که تفاوتهای افراد با یکدیگر را بیان میکنند. وقتی میگوییم فلانی خجالتی است، در واقع یکی از تفاوتهای او را با افراد معاشرتیتر بیان میکنیم. همچنین صفات نشاندهنده شباهتهای افراد به یکدیگر نیز هستند. برای مثال، افراد خجالتی از این نظر به هم شباهت دارند که همگی در موقعیتهای اجتماعی، خصوصاً در موقعیتهایی که توجه حضار معطوف به آنهاست، دستخوش اضطراب میشوند.
بهعنوان مثالی دیگر، صفت پرحرفی را در نظر بگیرید. این ویژگی را میتوان به شیوهای معنادار در مورد افراد به کار برد و با استفاده از آن، یک تفاوت میان آنها را توصیف کرد. معمولاً یک آدم پرحرف هر روز، هر هفته، و هر سال همینطور است. بیشک، حتی پرحرفترین افراد هم میتوانند لحظهها، روزها یا حتی هفتهها ساکت باشند. اما در درازمدت، افراد واجد صفت پرحرفی معمولاً نسبت به آنهایی که کمحرفترند بیشتر صحبت میکنند از این منظر، میتوان گفت که صفت، گرایشهای متوسط (Average tendecies) یک فرد را توصیف میکنند یعنی در مجموع، اشخاص پرحرف بیشتر از اشخاص کمحرف سر صحبت را باز میکنند.
در پژوهشهای حوزه روانشناسی شخصیت چهار نوع سؤال مطرح میشود:
- چه تعداد صفت وجود دارد؟
- این صفات چطور سازمان مییابند؟
- منشأ صفات چیست؟
- روابط و پیامدهای صفات کداماند؟
یکی از ابتداییترین سؤالات در این حوزه این است که چه تعداد صفت بنیادین وجود دارد، آیا دهها یا صدها صفت، یا فقط تعدادی محدود؟ دومین سؤال پژوهشی به سازماندهی یا ساختار صفات مربوط است. مثلاً، پرحرفی چه ارتباطی با صفت دیگری نظیر تکانشگری (impulsivity) و برونگرایی (extraversion) دارد؟ سومین سؤال پژوهشی به خاستگاه و منشأ صفات – اینکه از کجا میآیند و چطور شکل میگیرند – مربوط میشود. آیا وراثت در پرحرفی مؤثر است؟ کدام شیوههای فرزندپروری بر بروز صفاتی مثل پرحرفی تأثیر میگذارند؟ و اما سؤال کلیدی چهارم به همبستگیها و پیامدهای صفات، در قالب تجربه، رفتار، و بروندادهای زندگی مربوط است. آیا افراد پرحرف دوستان زیادی دارند؟ آیا آنها از شبکه اجتماعی گستردهتری برخوردارند که در زمان مواجهه با سختیها و گرفتاریها میتوانند به آن اتکا کنند؟ آیا آنها مزاحم افرادی هستند که میخواهند مطالعه کنند؟
این سوالات چه فایدهای دارند؟
این چهار پرسش پژوهشی، محور برنامه پژوهشی بسیاری از دانشنمندان روانشناسی شخصیت را تشکیل میدهند. صفات روانشناختی، دست کم به سه دلیل مفیدند. اول اینکه، کمک میکنند افراد را توصیف کنیم و ابعاد تفاوتهای موجود میان آنها را درک کنیم. دومین فایده صفات این است که در تبین رفتارها کمک میکنند. ممکن است رفتارهای افراد تا حدودی متأثر از صفات شخصیتی آنها باشد. سومین فایده صفات این است که در پیشبینی رفتارهای آینده یاریمان میکنند برای مثال، افراد در آینده چه مشاغلی را ترجیح میدهند، چه کسانی استرس را بهتر تحمل میکنند، و چه کسانی احتمالاً بهتر با دیگران کنار میآیند.
بنابراین، میتوان گفت که شخصیت در توصیف، تبیین، و پیشبینی تفاوتهای موجود میان افراد مفید است. همه نظریههای علمی خوب به پژوهشگران امکان میدهند که در حوزه کاری خود دست به توصیف، تبیین، و پیشبینی بزنند. درست همانطور که یک نظریه اقتصادی میتواند به توصیف، تبیین، و پیشبینی نوسانات اقتصادی کمک کند، صفات شخصیتی نیز در توصیف، تبیین، و پیشبینی تفاوتهای موجود میان افراد، مفیدند.
منبع
روانشناسی شخصیت (لارسن/باس/جمهری,نجاریان,دهقانی,و…./انتشارات رشد)
حوزه های دانش درباره ماهیت شخصیت