روان پویشی و روانکاویسرگذشتمتفکران بزرگمکاتب روانشناسی

روانشناسی خود هاینز کوهات

کوهات: زندگی و نظریه‌های او

زندگی هاینز کوهات

روانشناسی خود هاینز کوهاتهاینز کوهات در ۳ مه سال ۱۹۱۳ در وین اتریش به دنیا آمد او تنها فرزند خانواده بود پدر و مادر هاینز کوهات در سال ۱۹۱۱ ازدواج کردند پدر کوهات یک پیانیست کنسرت بود و مادر او یک فروشگاه بزرگ داشت. رابطه مادر کوهات با پسرش یک رابطهٔ خودشیفتگی بود. کوهات تا کلاس پنجم در اتریش بود. قبل از آن او توسط آموزگاری در وین کتاب‌هایی در خصوص روان‌شناسی یاد گرفت، در سال ۱۹۲۹ کوهات ۲ ماه در اسکله‌ای در بریتانیا به‌منظور یادگیری زبان فرانسه گذراند.

کوهات پایان‌نامهٔ خود را در رابطه با بازی غول یا پهلوان تک چشم نوشت، معلم لاتین او که احساسات ضد یهودی داشت بعد از شرکت در جنبشی از سوی نازی‌ها که در اتریش برگزار شد او را متهم کرد اما با مداخلهٔ پدر کوهات به‌سختی پایان‌نامهٔ او پذیرفته شد، کوهات در سال ۱۹۳۲ وارد دانشکده پزشکی دانشگاه وین شد دورهٔ تحصیل او ۶ سال بود که ۶ ماه آن را دوره کارآموزی در پاریس به سر برد.

در سال ۱۹۳۶ کوهات با فردی به نام ژاک که یک دانشجوی پزشکی یهودی از استامبول بود آشنا شد. در سال ۱۹۳۷ غم بزرگی بر دل کوهات نشست و پدر وی درگذشت. کوهات در شیکاگو یک عضو برجسته مؤسسه روان‌کاوی شد او از طرفداران سرسخت از دیدگاه روان‌کاوی سنتی بود که غالباً در ایالات متحده به شوخی او را به‌عنوان آقای روان‌کاوی صدا می‌زدند، کوهات بعد ساختاری نظریه فروید شناسه و نفس را رد کرد، او سپس ایده‌های خود را به‌صورت سه‌گانه (سه بخش) مطرح کرد. کوهات هفته پایانی عمر خود را با خانواده و دوستان صرف کرد، او در شب ۷ اکتبر ۱۹۸۱ به اغما رفت و در صبح روز ۸ اکتبر ۱۹۸۱ درگذشت. (استرویزر. چارلز (۲۰۰۱) ص ۳،۱۶،۱۹،۲۲، ۶۶٫)

تشکیل خود هسته‌ای

هاینز کوهات بر تشکیل خودِ هسته‌ای تأکید دارد که وی آن را به‌صورت شالوده‌ای برای مستقل شدن، قادر به ابتکار عمل و منسجم کردن آرزوها و آرمان‌ها توصیف می‌کند. خودِ هسته‌ای از روابطی شکل می‌گیرد که بین کودک و به‌اصطلاح اشیای خود در محیط برقرار می‌شوند. این اشیای خود افرادی هستند که نقش آن‌چنان مهمی در زندگی ما دارند که در کودکی باور می‌کنیم آن‌ها جزئی از خود ما هستند. معمولاً مادر شیء خود اصلی است. هاینز کوهات معتقد بود که نقش او این است که علاوه بر نیازهای جسمانی، نیازهای روانی کودک را نیز ارضا کند.

مادر برای انجام این کار باید مانند آیینه برای کودک عمل کند، به‌طوری‌که احساس بی‌همتایی، اهمیت و عظمت را به او انعکاس می‌دهد. مادر با انجام این کار احساس غرور کودک را تأیید می‌کند که بخشی از خودِ هسته‌ای می‌شود، اگر مادر کودک را رد کند و بنابراین احساس بی‌اهمیتی (مثبت و منفی) به وسیلهٔ روابط اولیهٔ کودک با این شیء خود پرورش خواهد داد. بدین ترتیب، تمام جنبه‌های خودِ بزرگ‌سال اصلی شکل می‌گیرند. کوهات دقت داشت تا به تداوم بین نظریهٔ خود و نظریهٔ فروید اشاره کند. او روانشناسی خود را به‌صورت اغراض از روان‌کاوی فروید در نظر نداشت بلکه آن را گسترش دیدگاه فروید می‌دانست. (نظریه‌های شخصیت، تألیف: دوان شولتز؛ ترجمه یحیی سید محمدی – تهران: نشر ویرایش، ۱۳۹۱، ص ۹۹ – ۹۸٫)

در روانشناسی خود هاینز کوهات ، نوع ایده آل هویت خود مستقل است، که با عزت‌نفس و اعتمادبه‌نفس مشخص می‌شود. کسی که با داشتن این هویت احساس امنیت می‌کند، نه شدیداً به دیگران وابسته است نه اینکه صرفاً کپی والدین است. از لحاظ رشد، وضعیت ایده آل برای کودکان این است که از طریق تعامل با والدین، هم نیاز آن‌ها به منعکس شدن (درک شدن و محترم شمرده شدن) و هم نیاز به آرمانی شدن برآورده شوند.

شخصیت خودشییفته از منظر هاینز کوهات

کوهات روی انواع مختلف شخصیت‌های خودشیفته تمرکز می‌کند که از انعکاس و آرمانی کردن ناکافی شکل می‌گیرند. برای مثال، شخصیت‌های تشنهٔ انعکاس مشتاق تحسین و قدردانی هستند. آن‌ها همواره نیاز دارند کانون توجه باشند. این افراد در تلاش سیری‌ناپذیر برای کسب توجه، از رابطه‌ای به سراغ رابطهٔ دیگر و از عملکردی به سراغ عملکرد دیگر می‌روند. شخصیت‌های تشنهٔ آرمان همیشه در جستجوی کسانی هستند که بتوانند آن‌ها را به خاطر مقام و قدرتشان تحسین کنند، آن‌ها تا وقتی‌که بتوانند به کسی احترام بگذارند، احساس ارزشمندی می‌کنند.

طبق دیدگاه روانشناسی خود هاینز کوهات ، شخصیت‌های خودشیفته را نمی‌توان با روان‌کاوی کلاسیک درمان کرد که به‌موجب آن روان کاوبین صفحه سفید بودن و بالا بردن آگاهی از طریق تعبیرهای کلامی نوسان می‌کند. روان‌کاوی زمانی موفق است که بیماران بتوانند هیجان‌های خود نسبت به دیگران را به‌وسیلهٔ تجربیات انتقال به درمانگر فرافکنی کنند زیرا آن‌ها شخصاً خیلی دل‌مشغول هستند. این درمان‌جویان باید انعکاس یابند و باید اجازه یابند تا درمانگر را آرمانی کنند.

برای اینکه درمانگران آرمانی شوند، باید به‌جای اینکه شبح‌هایی برای فرافکنی‌های درمان‌جویان باشند، به خود اجازه دهند تا شناخته شوند. درمانگر روابط شیء با ترکیب کردن تأکید راجرز بر همدلی و توجه مثبت (انعکاس دادن) و تأکید وجودی بر اصیل بودن (آرمانی کردن)، می‌تواند خلئی را که درمان‌جویان در کودکی احساس کرده‌اند پر کند.

 تفاوت روانکاوی کلاسیک و روانشناسی خود هاینز کوهات

هاینز کوهات در مقالهٔ مشهور ۱۹۷۹ خود با عنوان «دو تحلیل آقای Z» تفاوت‌های بالینی بین روان‌کاوی کلاسیک و روانشناسی خود هاینز کوهات را به طور واضحی نشان داد. کوهات ابتدا آقای Z را با روان‌کاوی کلاسیک درمان کرده اما تقریباً پنج سال بعد، هنگامی‌که کوهات عمیقاً در نگارش کتاب تحلیل خود (۱۹۷۱) غرق شده بود، بار دیگر آقای Z را از دیدگاه روانشناسی خود هاینز کوهات درمان کرد. از دیدگاه پویشی – ساختاری کلاسیک در تحلیل اول، آقای Z به علت پیروزی ادیپی خیالی، از خودبزرگ‌بینی و تکبر آشکار رنج می‌برد. هدف روان‌کاوی – که فقط تا اندازه‌ای تحقق یافت – دسترسی یافتن به اضطراب اختگی سرکوب‌شده و افسردگی ناشی از شکست ادیپی این بیمار و حل کردن آن‌ها بود. از دیدگاه روانشناسی خود هاینز کوهات در درمان دوم، آقای Z بر اساس ادغام با مادر آرمانی شده، از تکبر و انزوای آشکار رنج می‌برد.

در این مورد درمان در دو مرحله اجرا شد: مرحله اول این بود که به آقای Z کمک شود تا با ترس از دست دادن ادغام با مادر و از دست دادن خودش آن‌گونه که آن را می‌شناخت، روبرو شود. مرحلهٔ دوم این بود که به آقای Z کمک شود تا هنگام آگاه شدن از خشم، جسارت، میل جنسی و خودنمایی خودِ مستقل خویش با تحریک بیش‌ازحد آسیب‌زا و ترس از فروپاشی روبرو شود. (نظریه‌های روان‌درمانی (نظام‌های روان‌درمانی) (تحلیل فرانظری) (ویراست ششم، ۲۰۰۷) / مؤلفان: جیمز اُ. پروچسکا و جان سی. نوراکس، مترجم: یحیی سید محمدی – تهران: نشر روان ۱۳۸۹٫)

حفظ عزت نفس

شهرت هاینز کوهات بیشتر به خاطر نوشته‌هایش در مورد خودشیفتگی و بسط روانشناسی خود هاینز کوهات است او پیدایش و حفظ عزت‌نفس و پیوستگی نفس) self-cohesion (را مهم‌تر از تمایلات جنسی یا پرخاشگری می‌دانست. او مفهوم خودشیفتگی فروید را جانب‌دارانه می‌دانست چرا که بر طبق آن چنین فرض می‌شود که رشد باید به سوی برقراری ارتباط با ابُژه و در خلاف جهت خودشیفتگی پیش برود. کوهات معتقد بود رشد در دو مسیر مجزا صورت می‌گیرد یکی در جهت برقراری ارتباط ابُژه (روابط شیئی) و دیگری در جهت تحکیم خود.

قطب‌های سه‌گانه در روانشنسی خود کوهات

در شیرخوارگی کودک می‌ترسد خوشی اولیه مادری – کودکی را از دست بدهد و برای نجات کمال گم شده به یکی از این سه روش متوسل می‌شود:

  1. خودِ بزرگ پندار (grandiose self)
  2. ایگوی همزاد یا دوقلویی و
  3. انگاره‌ی آرمانی از والدین.

این قطب‌های سه‌گانه‌ی خود، در درمان تحلیلی به شکل انتقال‌های مشخص ظهور می‌کنند که انتقال‌های خود – ابُژه (self- object transference) نامیده می‌شود. خودِ بزرگ پندار موجب انتقال آیینه‌ای (mirrortransference) می‌شود که در آن بیمار می‌کوشد از طریق خودنمایی نمایشی، بارقه را در چشم روان‌کاو دریابد. ایگوی همزاد) alter ego (منجر به انتقال دو قلویی می‌شود که در آن بیمار روان‌کاو را دوقلوی خود تصور می‌کند، انگاره‌ی آرمانی والدین منجر به انتقال آرمانی (idealized trans ference) می‌شود. که بیمار احساس می‌کند در حضور وجود والای روان‌کاو، عزت‌نفسش تحکیم می‌شود.

کوهات معتقد بود کمبودهای همدلی در مادر منجر به توقف رشد در مرحله‌ای خاص می‌شود، یعنی زمانی که کودک نیاز دارد برای انجام اعمال خود- ابُژه از دیگران استفاده کند. هرچند کوهات در ابتدا این فرمول‌بندی را برای اختلال شخصیت خودشیفته بکار برد، اما بعدها آن را به کل آسیب‌شناسی روانی تعمیم داد.

(خلاصه روان‌پزشکی: علوم رفتاری / روان‌پزشکی بالینی / بنجامین جیمز. آلکوت سادوک؛ ترجمه فرزین رضاعی. تهران: ارجمند چاپ دوم، ۱۳۸۸٫ ص ۲۸۳- ۲۸۲٫)

(خلاصه روان‌پزشکی: کاپلان، سادوک انتشارات شهرآب – آینده‌سازان، ۱۳۸۹٫ ص ۳۹۴٫)

منبع

  1. استرویزر. چارلز (۲۰۰۱) ص ۳،۱۶،۱۹،۲۲، ۶۶٫
  2. پروچسکا، جیمز اُ. و نوراکس، جان سی. (۱۳۸۹)) نظریه‌های روان‌درمانی (نظام‌های روان‌درمانی) (تحلیل فرانظری) (ویراست ششم، ۲۰۰۷) /، مترجم: سید محمدی یحیی– تهران: نشر روان .
  3. جیمز بنجامین. سادوک آلکوت؛ (۱۳۸۸)) خلاصه روان‌پزشکی: علوم رفتاری / روان‌پزشکی بالینی / ترجمه رضاعی فرزین. تهران: ارجمند چاپ دوم، ص ۲۸۳- ۲۸۲٫)
  4. شولتز دوان؛ (۱۳۹۱) (نظریه‌های شخصیت، ترجمه سید محمدی یحیی– تهران: نشر ویرایش، ص ۹۹ – ۹۸٫)
  5. کاپلان، سادوک (۱۳۸۹)(خلاصه روان‌پزشکی: انتشارات شهرآب – آینده‌سازان، ص ۳۹۴٫)

گردآورندگان

  1. میثم محبی
  2. احسان محمدزاده
  3. رکن‌الدین مهدی زاده
  4. محسن فصیحی

وبلاگ روانشناسی

برچسب ها

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *