آسیب شناسیاختلالات روانی

اختلال احتکار یا ذخیره کردن

چرا برای برخی افراد دور ریختن وسایل بی‌فایده سخت است؟

در وسواس عملی معروف به اختلال احتکار، افراد مشکلات مداومی در دور انداختن اموال خود و دل کندن از آنها دارند، حتی اگر ارزش چندانی نداشته باشند. این مشکلات هر نوع دور انداختن، از جمله ریختن چیزها در سطل زباله را شامل می‌شوند. آنها باور دارند که این اقلام فایده دارند، ارزش زیبایی‌شناختی یا احساسی دارند، اما در واقع این اقلام اغلب از روزنامه‌های قدیمی، کیسه‌ها یا پس‌مانده‌های غذا تشکیل می‌شوند.

وقتی این افراد به فکر دور ریختن چیزها می‌افتند، ناراحت می‌شوند. بااین‌حال، درواقع، خانه‌ی آنها به علت انباشته شدن چیزها ظرف چندین سال، غیرقابل زیست شود. اتاق‌ها در فضای زندگی آنها پر از مخلوط چیزهایی است که در واقع ارزش دارند و چیزهایی که معمولاً دور ریخته می‌شوند، مثل مجله‌های قدیمی. برخلاف کلکسیونرهای معمولی که اقلام خود را به صورت منظم ترتیب می‌دهند، افراد مبتلا به اختلال احتکار، اقلام را بدون هرگونه نظم و ترتیب انباشته می‌کنند.

افراد بزرگسال بیشتر از جوانان احتمال دارد که به اختلال احتکار دچار شوند.

چون این اختلال به خودی در DSM-5 قابل‌تشخیص می‌شود، تنها میزان شیوع موجود، برآوردهایی است که مؤلفان نقل کرده‌اند که از ۲ تا ۶ درصد بزرگسالان است. درصد قابل‌ملاحظه‌ای از بزرگسالان مبتلا به اختلال احتکار، نشانه‌های افسردگی همزمان نیز دارند (هال، فراست و استکتی ۲۰۱۳).

درمان اختلال احتکار که از رویکرد زیستی ـ روانی ـ اجتماعی پیروی کند، بیشترین اثربخشی را دارد (تالین، ۲۰۱۱). درمان‌های زیستی به‌طور سنتی SSRI ها را شامل می‌شوند، اما پژوهشگران معتقدند که این اختلال ممکن است مؤلفه‌ی عصبی ـ شناختی نیز داشته باشد که درمان از طریق رسیدگی کند، بلکه به درمان‌جویان مبتلا به این اختلال کمک می‌کند تا عملکرد توجه خود را نیز بهبود بخشند. با دوستان، اعضای خانواده، و مقامات محلی نیز می‌توان در مورد کمک کردن به نظافت فضای زندگی فرد مشورت کرد.

ملاک‌های DSM-5 برای اختلال احتکار

A. مشکل مداوم در دور انداختن اموال یا دل کندن از آنها، صرف‌نظر از ارزش واقعی آنها.

B. این مشکل ناشی از نیاز خیالی به احتکار اجناس و ناراحتی مرتبط با دور انداختن آنهاست.

C. مشکل دور انداختن اموال به انباشتن اموال منجر می‌شود که مکان‌های زندگی فعال را متراکم و به‌هم‌ریخته می‌کند و به‌طور قابل‌ملاحظه‌ای موجب صرف‌نظر کردن از مصرف آنها می‌شود. اگر مکان‌های زندگی به‌هم‌ریخته نباشد، فقط به علت مداخله‌ی افراد ثالث است (مثل اعضای خانواده، نظافتچی‌ها، صاحبان قدرت).

D. احتکار موجب ناراحتی یا اختلال قابل‌ملاحظه‌ی بالینی در عملکرد اجتماعی، شغلی، یا زمینه‌های مهم دیگر عملکرد می‌شود (از جمله حفظ کردن محیط امن برای خود و دیگران)

E. احتکار ناشی از بیماری جسمانی دیگر (مثل صدمه مغزی، بیماری مغزی ـ عروقی)، نشانگان پرادرـ ویلی نیست.

منبع:

کتاب: آسیب‌شناسی روانی
نویسنده: ریچارد پی هالجین – سوزان کراس ویتبورن
مترجم: یحیی سیدمحمدی

برچسب ها

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *