متفکران بزرگمکاتب روانشناسی

کردارشناسی داروین، تین برگن و لورنز

مطالعه‌ی رفتار انسان و حیوان در بافت تکاملی

کردارشناسی (Ethology)، مطالعه‌ی رفتار انسان و حیوان در بافت تکاملی آنهاست.

نظریه انتخاب طبیعی داروین

اساساً، نظریه داروین از این قرار است، در میان اعضای یک گونه، تنوع بی‌پایانی وجود دارد و میان اعضای مختلف، تنها بخشی از آنها که به دنیا می‌آیند آن‌قدر زنده می‌مانند که تولیدمثل کنند. بنابراین نوعی تنازع بقا وجود دارد که در جریان آن شایسته‌ترین اعضای یک گونه، آن‌قدر زنده می‌مانند که صفات خود را به نسل بعد انتقال دهند. بنابراین در طول نسل‌های بی‌شمار، طبیعت آنهایی را که به بهترین وجه با محیط خود انطباق می‌یابند، انتخاب می‌کند. این فرایند را انتخاب طبیعی می‌نامند. برای مثال انسان‌های اولیه‌ای که متحد بودند، با یکدیگر همکاری می‌کردند و خواستار منافع مشترک بودند، احتمال بیشتری برای بقا داشته‌اند.

اصطلاحات تنازع بقا و بقای اصلح داروین، تصاویر انسان‌ها را در مبارزه خشونت‌آمیز به ذهن متبادر می‌سازد. در بهار نرهای گونه‌های مختلف برای تصاحب ماده‌ها می‌جنگند. چنین نبردهایی تضمین می‌کنند که قوی‌ترین نرها صفات خود را به نسل بعدی منتقل سازند.

البته اصطلاح تنازع بقا گمراه‌کننده است. حیواناتی که علائم خطر در آنها تکامل می‌یابد و به اعضای گروه خود کمک می‌کنند، در مقایسه با حیواناتی که چنین نیستند، احتمالاً شانس بیشتری برای بقا دارند.

تکامل و رویان‌شناسی

داروین به این موضوع توجه کرد که رویان اکثر گونه‌ها به شکل‌های اولیه آنها بسیار شبیه‌اند که این امر، نشان می‌دهد نسب آنها، اجداد مشترکی هستند. داروین چنین مطرح کرد که پدیدآیی فردی و پدیدآیی نوعی را تکرار می‌کند یعنی رشد فرد یا موجود زنده (پدید آیی فردی) در یک مسیر خلاصه شده، تاریخچه تکاملی گونه خود (پدیدآیی نوعی) را تکرار می‌کند. رویان انسان هنگامی‌که شبیه ماهی و سپس شبیه دوزیست و غیره است، با گذراندن مراحلی، تاریخچه تکاملی گونه ما را تکرار می‌کند، ولی هاکل بر این باور بود که رویان انسانی شبیه شکل بزرگ‌سالی سایر گونه‌هاست که این عقیده اشتباه بود. رویان انسان به شکل‌های رویانی سایر گونه‌ها شباهت دارد. امروزه رئوس کلی نظریه داروین را معمولاً درست می‌دانند.

کردارشناسی جدید: لورنز و تین برگن

کنارد لورنز (Konard Lorenz) بنیان‌گذار کردارشناسی جدید است و نیکو تین برگن (Niko Tinbergen) به آرامی در سایه او کار کرد.

رویکرد روش‌شناسی

کردارشناسان بر این باورند که تنها زمانی می‌توانیم رفتار حیوانات را درک کنیم که رفتار آنها را در موقعیت طبیعی‌شان موردمطالعه قرار دهیم، پس در کردارشناسی به مشاهدات طبیعی (Naturalistic observations) می‌پردازند.

رفتار غریزی

در کردارشناسی دانشمندان به بررسی غرایز می‌پردازند. ما معمولاً هر نوع رفتار غیر اکتسابی را رفتاری غریزی می‌گوییم اما دانشمندان کردارشناسی غرایز را طبقه‌ای خاصی از رفتارهای غیراکتسابی در نظر می‌گیرند.

غریزه به‌وسیله محرک بیرونی مشخصی راه‌اندازی می‌شود. غرایز همچنین در گونه‌ها نوعی هستند، یعنی الگوی رفتاری معینی، تنها در اعضای گونه‌های خاصی مشاهده می‌شود. رفتارها همواره دارای نوعی الگوی عملی ثابت یعنی نوعی مؤلفه حرکتی کلیشه‌ای هستند. ژست جنگیدن، رفتار جفت‌طلبی و سبک‌های تعقیب همواره دارای برخی جنبه‌های ثابت هستند. باوجوداین هر بخش از یک غریزه لازم نیست ماهیت ثابتی داشته باشد.

نقش‌پذیری

فرایندی که طی آن، اطلاعات در خلال یک دوره حساس اولیه کامل شود، نقش‌پذیری (Imprinting) نامیده می‌شود. نقش‌پذیری نوعی یادگیری فوق‌العاده پایدار است که در خلال یک دوره حساس که از طریق رسش تعیین می‌شود اتفاق می‌افتد. نوزاد حیوانات فقط زمانی به چیزی دل‌بسته می‌شوند که در خلال یک دوره زمانی در اوایل زندگی در معرض آن قرار بگیرند و آن را دنبال کنند.

نقش‌پذیری اولیه ممکن است ترجیحات جنسی بعدی را نیز تحت تأثیر قرار دهد. مثلاً پرنده‌ای که اوایل زندگی خودش را تنها با انسان سروکار داشته است رفتار جنسی بعدی خود را بر انسان متمرکز می‌کند.

لورنز(۱۹۳۵) در آغاز پیشنهاد کرد که نقش‌پذیری از والدین همواره فرافردی است، یعنی نوزاد یا از پدر نقش می‌پذیرد یا از مادر و نه از هردوی آنها اما، سایر دانشمندان کردارشناسی مشاهده کردند که برخی گونه‌ها هم از پدر و هم از مادر نقش می‌پذیرند و در نتیجه لورنز نظر خود را اصلاح کرد.

پیمان دوستی
۱۸ فروردین ۱۳۹۴

منبع

دوستی

برچسب ها

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پژوهش