ارتقاء سلامت روانانسانگرایی و روانشناسی مثبتبهداشت روانخودشکوفایی و عزت نفسسبک زندگیمکاتب روانشناسی
موانع شادمانی از نگاه روانشناسی مثبت – قسمت اول

حتما در اطرافتان، شما هم انسانهایی را دیدهاید که با وجود این که مشکل بزرگی ندارند، مقاومت زیادی دربرابر شادمانی دارند. گاهی انسان فکر میکند این افراد تلاش میکنند باورهایی را بپذیرند که غمگین باشند. گاهی افراد شادمانی معادل حماقت، سادگی و حتی خودفریبی میدانند. شاید برای شما هم علت این رفتار نامشخص باشد. برخی از روانشناسان این موضوع را از منظر آسیبشناسانه نگاه میکنند. روانشناسان تکاملی (فرگشتی) این موضوع را از منظر تاریخچه تکامل اجداد ما بررسی میکنند. روانشناسی مثبت سعی میکند با گرفتن کمک از این پایه نظری، به این موضوع بپردازد.
دیدگاههای تکاملی در مورد موانع شادی شادمانی
در کشورهای متمدن غربی محیط زندگی مردم از بسیاری لحاظ در مقایسه با پیشینیان غارنشین، مجللتر است. ما توانستهایم مرگومیر نوزادان را کاهش دهیم، بسیاری از بیماریهای کشنده عفونی را در عمل از بین بردهایم، بر کمبود مواد غذایی غلبه کردهایم، انرژی، مسکن و سامانه حملونقل را گسترش دادهایم و اثرات مخرب شرایط فوقالعاده آبوهوایی را کم کردهایم. همچنین راههای محافظت از خود در برابر بیشتر مهاجمان را ایجاد کردهایم و ماشینهایی ساختهایم که بسیاری از کارهای پست را انجام میدهند، سبک زندگیای مشتمل بر آموزشوپرورش، ورزش، هنر و فعالیتهای تفریحی را طراحی و متوسط عمر را دو برابر کردهایم. بااینحال، هنوز هم بعضی وقتها شاد نیستیم و برخی افراد در بسیاری از اوقات ناشادند، موانع زیادی برای شادمانی ما وجود دارد و روانشناسی تکاملی بینشهایی را در مورد برخی از این موانع ارائه میکند (اکسلارد، ۱۹۸۴؛ باس، ۱۹۹۹، پینکر، ۱۹۹۷؛ زهوی و زهوی ۱۹۹۷).
ازجمله موانع شادمانی که خواستگاه تکاملی دارند شامل تمایل ذاتی ما به خوگیری یا سازگاری با موقعیتهای لذتبخش و داشتن واکنشهای نابرابر نسبت به سود و زیانهای برابر است. مانع دیگر شادمانی تمایل به مقایسهی خود با دیگران است؛ چیزی که در زمان پیشینیان سازگارانه بود ولی در جامعهی امروزی که در آن انگارههای بسیار برجسته و بهگونه غیرواقعی مثبت از دیگران در رسانهها ارائه میشود، امری ناسازگارانه است. مانع دیگر برای شادمانی این واقعیت است که ما در فرآیند تکامل بهطور طبیعی برگزیدهشدهایم که برخی هیجانهای پریشانساز مثل اضطراب، افسردگی و خشم را تجربه کنیم، زیرا پیش از توسعه جوامع مدرن، این هیجانها برای ادامهی حیاتگونه ما سازگارانه تلقی میشد. اکنون هر یک از این موانع شادمانی را بهترتیب مرور میکنیم.
خوگیری و سازگاری با شرایط لذتبخش
ما ازنظر تکاملی برای خوگیری و سازگاری سریع با شرایط لذتبخش بهگونهای طراحیشدهایم که برای پیشینیان شکارچی و گردآورندهمان سازگار بوده است (باس، ۲۰۰۰؛ فردریک و لونشتاین، ۹۹۹۰). افرادی که با لذت و فایده دستیابی به غذا یا پناهگاه بهسرعت خو میگرفتند، بهطور طبیعی برگزیده میشدند. کسانی که پس از دستیابی به هدف مدت زیادی را بر پیروزی خود تکیه میزدند و تجربهی لذت آن را برای مدت طولانی حفظ میکردند زنده نمیماندند. همین جنبهی طراحی تکامل انسانهاست که در زمانهای جدید زمینهساز جبر مصرفگرایی است. مردم بر این باورند که وقتی این نوع جدید غذا، پوشاک، وسایل خانه، اتومبیل یا مسکن را بهدست آورند شاد خواهند بود، اما وقتی آنها را برای مدتی داشتند به آنها خو میگیرند و با این شرایط سازگار میشوند و چیز بزرگتر یا بهتری را میخواهند.
بریکمن و کمپیل (۱۹۷۱) برای توصیف این فرآیند سازگاری سریع که افراد به هر دو نوع رویداد منفی و مثبت، با افزایش یا کاهش سریع شادمانی بهشدت واکنش نشان میدهند و در بیشتر موارد در مدت نسبتاً کوتاهی (برای مثال چند هفته یا ماه) به نقطه تثبیت شادمانی خود برمیگردند، اصطلاح «چرخ آسیاب لذتگرا» را برگزیدهاند. پژوهشهای بعدی (برای مثال دینر و همکاران، ۱۹۹۹؛ دینر، ۲۰۰۰) نشان دادهاند درعینحال که به برخی رویدادهای منفی و مثبت (مثل زندانی شدن یا برنده شدن دربازیهایشان) خوگیری بهسرعت رخ میدهد، مردم با برخی انواع رویدادها (مثل ازدواج یا مرگ همسر) بهکندی سازگار میشوند و با بعضی دیگر (مثل سروصدا و امور جنسی) بههیچوجه سازگاری پیدا نمیکنند. هنوز بهطور کامل معلوم نشده است چرا چنین چیزی اتفاق میافتد. استنباط ما براساس دانشی که از خوگیری داریم این است که این پذیرش گریزناپذیر میتوانند نومیدی و دلتنگی ناشی از انتظار تداوم شادمانی فزاینده را که از اکتسابهای مادی به وجود میآید، کاهش دهد.
دومین یافتهی مهم مربوط به سازگاری این است که خوگیری به لذتهای گسسته، مثل خوردن غذای دلخواه یا شنیدن موسیقی مطلوب، اگر تجارب لذتبخش با فاصله باشند، بهکندی رخ میدهد. اگر میل به تکرار مجدد رویداد لذتبخش این امکان را بدهد که پیش از تسلیم شدن در برابر لذت، آن را کنار بزنیم، چنین لذتهای گسستهای تأثیر مثبت بیشتری خواهند داشت. این یافته بر مطالعه در مورد حیوانات در ارتباط با فرایندهای اعتیادآور مبتنی است (شیزگال، ۱۹۹۷). بدین معنا که برای افزایش شادمانیمان باید در فواصل زمانی بهینهای خود را تسلیم لذتها کنیم، بهطوریکه هر بار که به موسیقی مطلوب گوش میدهیم یا غذای دلخواهمان را میخوریم این کار را باید زمانی انجام دهیم که از تمایل شدیدمان برای کسب لذت مدتزمان گذشته باشد (سلیگمن، ۲۰۰۲).
سوالات خود را در بخش کامنت مجله بهداشت روان مطرح کنید تا متخصص روانشناس به شما پاسخ دهد.
منبع:
کتاب: روان شناسی مثبت: علم شادمانی و نیرومندی های انسان
نویسنده: آلن کار
مترجم:حسن پاشاشریفی، جعفر نجفی زند ، باقر ثنائی
موانع شادمانی از نگاه روانشناسی مثبت – قسمت دوم