
اختلال جنسی عورتنمایی
در عورتنمایی، فرد امیال جنسی شدید و خیالپردازیهای تحریککنندهای به نشان دادن اندامهای تناسلی به یک فرد غریبه دارد عورت نما، در واقع، انتظار ندارد فرد غریبه واکنش جنسی نشان دهد، بلکه شوکه شدن یا ترسیدن تماشاچی برای او برانگیزنده است. با این حال، برخی از عورتنمایان، در عالم خیال تصور میکنند تماشاچی از لحاظ جنسی برانگیخته خواهد شد. هنگام بحث دربارهی رفتار عورتنمایی، متمایز کردن این اختلال روانی از رفتارهای عورتنمایی که با بیماری عصبی ارتباط دارند که به موجب آن فرد فاقد توانایی بازداری طبیعی است، اهمیت دارد. نابهنجاری جنسی عورتنمایی، با نمایشی که در برخی از کشورها مجاز است، مثل مواردی که در ساحل لختیها یا کلوب استریپتیز یافت میشوند نیز تفاوت دارد. افراد مبتلا به این نابهنجاری جنسی احساس میکنند نمیتوانند رفتار خود را کنترل کنند یا احساس میکنند از فرط استیصال، برای جلب توجه، مجبور به انجام این رفتار هستند؛ نتیجهی آن، آشوب هیجانی و اختلال شدید در زندگی است.
برای اینکه بفهمیم چگونه افراد، که عمدتاً مرد هستند، بهطور مقاومتناپذیری به نشان دادن اندامهای تناسلی خود تحریک میشوند، در نظر گرفتن تجربیات رشدی اولیه که با موقعیتهای قابل قیاس ارتباط دارند، مفید است. طبق یک دیدگاه، عورتنما برای غلبه کردن بر احساسهای مزمن شرم و تحقیر، برانگیخته میشود. رفتار عورتنمایی او با تقویت کردن احساسهای کفایت شخصی، موقتاً او را از احساسهای بیکفایتی آسوده میگذارد (سیلوراستین، ۱۹۹۶) دیدگاه رفتار عورتنمایی را محصول تجربیات یادگیری در کودکی میداند؛ یعنی، زمانی که فرد هنگام نشان دادن خودش تحریک جنسی شده و ناراحتی دیگران از این رفتار ناشایست، موجب برانگیختگی او شده او شده است. با گذشت زمان، تکرار این رفتار به قدری تقویت شده که به صورت عادت در آمده است. در واقع، عورتنمایان اغلب این نوع رفتار را به آمیزش جنسی ترجیح میدهند، زیرا آنها احساسهای شدید ارضای جنسی را با نشان دادن اندامهای تناسلیشان به غریبههای وحشتزده تداعی کردهاند (مانی، ۱۹۸۴). رفتار آنها احساس مردانگی و قدرتشان را افزایش میدهد، مخصوصاً زمانی که تأثیر شوک ایجاد شده توسط رفتار آنها خیلی قوی و به راحتی در قربانی مشاهده شود.
برای درمان عورتنمایان باید از رویکرد چند جنبهای استفاده کرد (مالتزکی، ۱۹۹۷) که معمولاً کاربرد اصول یادگیری، مانند شرطیسازی تقابلی و شرطیسازی بیزاریآور را در بر دارد. فرد باید پیوند بین لذتجنسی و رفتار عورتنمایی را یادگیریزدایی کند، که این کار یا از طریق برقراری پیوندهای تازه بین تمایل جنسی و محرکهای مناسب و یا از طریق مرتبط کردن درد و شرمندگی، به جای لذت، یا رفتار عورتنمایی، صورت میگیرد. برای مثال، درمانگر ممکن است از شرطی کردن تاآشکار، نوعی روش رفتاری، استفاده کند که به موجب آن، درمانجو تجسم میکند درحالیکه آشنایان او را میبینند که مشغول رفتارهای عورتنمایی است، شرم و خجالت زیادی را متحمل میشود. علاوه بر مداخلههای روانشناختی، شواهد بالینی متعددی وجود دارد که پاروکستین (پاکسیل) میتواند رفتارهای بیاختیار را که در عورتنمایی مشاهده میشوند، کاهش دهد (اَبوِئیش و کلایتون، ۱۹۹۹).
ویژگیهای تشخیصی DSM
- این تشخیص برای افرادی مقرر میشود که برای مدت دستکم ۶ ماه خیال پردازیهای برانگیزندهی جنسی شدید، امیال جنسی، یا رفتارهایی دارند که نشان دادن اندام تناسلی به غریبههای از همهجا بیخبر را شامل میشوند.
- عمل کردن فرد طبق این امیال، یا خیال پردازیهای جنسی دربارهی آن، پریشانی یا اختلال شدیدی به بار میآورد.
منبع
کتاب: آسیبشناسی روانی
نویسنده: ریچارد پی هالجین – سوزان کراس ویتبورن
مترجم: یحیی سیدمحمدی