سبک زندگی آدلر
نوع واکنش فرد در برابر موانع و مشکلات زندگی

سبک زندگی، تکیهکلام نظریه شخصیت آدلر و ارائهدهنده اندیشه و افکار آدلر است. سبک زندگیِ آدلر تعیینکنندهی همتایی شخصیت فرد است. سبک زندگی مهمترین عقاید، طرحها و نمونههای عادتی رفتار، هوی و هوسها، هدفهای طویلالمدت، تعیین شرایط اجتماعی و یا شخصیای است که برای تأمین امنیت خاطر فرد لازم است. سبک زندگی فرضیاتی است که در آن نحوه تفکر، احساسات، ادراکات، رؤیاها و غیره مطرح هستند.
سبک زندگیِ آدلر نوع خاص واکنش فرد در برابر موانع و مشکلات زندگی است. تمام اشخاص یک هدف دارند و آن میل به تفوق و برتری است. درعینحال انسان طریق بیشماری را برای وصول به این هدف به کار میبندد. یک فرد میکوشد تا با پرورش ذهنیاتش برتر شود، و دیگری ممکن است تمام تلاشهایش را در جهت نیل بهقدرت عضلانی صرف کند. بهطورکلی میتوان گفت که تمام رفتار فرد از سبک زندگی او نشأت میگیرد و آنچه را در خور سبک زندگیش است درک میکند، میآموزد، و حفظ میکند.
فرد به کمک نقشه شناختی خویش حرکتش را در طول زندگی تسهیل و تجهیز میکند، تجاربش را ارزشیابی و درک و سپس پیشبینی و کنترل میکند.
اعتقادات مربوط به سبک زندگی آدلر به چهار گروه تقسیم میشوند:
- مفهوم خود یا خویشتن پنداری، یعنی اعتقاد فرد به اینکه «من که هستم».
- خودآرمانی، یعنی اعتقاد فرد به اینکه «من چه باید باشم» یا «مجبورم چه باشم تا جایی در میان دیگران داشته باشم».
- تصویری از جهان، یعنی اعتقادات فرد در مورد اطرافیان و محیط پیرامونش.
- اعتقادات اخلاقی، یعنی مجموعه چیزهایی که فرد درست و یا نادرست میداند.
هرگاه میان اعتقادات مربوط به «خود» و «خودآرمانی» تعارضی به وجود آید، احساس حقارت بروز میکند. همچنین عدم هماهنگی میان اعتقادات مربوط به خود و اعتقادات مربوط به جهان پیرامون به احساس حقارت میانجامد که بعضی اوقات آن را احساس عدم کفایت فقدان شایستگی و یا عدم تسلط مینامند. ناهماهنگی میان خویشتنپنداری و اعتقادات اخلاقی نیز موجب احساس حقارت در حوزه اخلاقی میشود که احساس گناه نوعی از آن است. شالوده سبک زندگی فرد، از همان اوایل کودکی یعنی در سنین چهار یا پنج سالگی ریخته میشود. در شکلگیری سبک زندگی، حق تقدم با عوامل جسمانی است. ازاینرو، آدلر برای تجارب اولیه اجتماعی کودک، در زمینه ایجاد مفهوم نسبت به موقعیتش در جهان، اهمیت زیادی قائل میشود.
کودک عوامل موجود در محیط خانواده را به دنیای خارج تعمیم میدهد و روابط و تعابیرش را بر آن اساس بنیان مینهد. به همین دلیل، آدلر به ماهیت «منظومه خانواده» توجه خاصی مبذول داشت و ترتیب تولد فرد را در خانواده با خصوصیات رفتاری متفاوتی همراه میدانست. بنابراین، اطلاعات مربوط به ترتیب تولد کودک و همینطور، خاطرات اولیه او در محیط اجتماعی خانواده، نقش مهمی در معرفی چگونگی شخصیت و سبک زندگی او بازی میکند.
آدلر، پنج جایگاه روانشناختی را مشخص کرد: فرزند اول، فرزند دوم از فقط دو فرزند، فرزند میانی، فرزند آخر، و تک فرزند. پس محیط اولیه، شرایط خانوادگی، و چگونگی نوع احساس حقارت، احساسات اجتماعی، و میل به قدرتطلبی در تعیین سمتوسوی سبک زندگی مؤثرند. بدین معنی که سبک زندگی هر فرد، بر اساس هدفهایش، به طریقی تعیین میشود که شخص را در قبال احساس ناامنی ناشی از احساس بی کفایتیاش محافظت کند. سبک زندگی میتواند مولد استعدادها و رفتارهای مؤثر و مفید باشد و یا آنکه به جبرانهای افراطی و ناسالم منتهی شود. بهعنوانمثال، سبک زندگی یک کودک ناخواسته و مطرود با خصوصیاتی چون بدبینی، کینهتوزی، و روی گرداندن و گریز از اجتماع همراه خواهد بود.
سبک زندگی آدلر را ارضاء نکرد، زیرا به نظر مفهومی ساده و مکانیکی بود و سرانجام در راه جستجوی اصلی پویاتر به مفهوم «من خلاقه» دستیافت.
منبع
کتاب: نظریههای مشاوره و روان درمانی
نویسندگان: عبدالله شفیع آبادی و غلامرضا ناصری
انتشارات: نشر دانشگاهی