ارتقاء سلامت روانبهداشت روانسبک زندگیمتفکران بزرگ
زندگی در زمان حال از نگاه مصطفی ملکیان
اکنون و اینجایی بودن
آرامش در زندگی در زمان حال است
زندگی در زمان حال چطور محقق میشود؟ آیا این فقط یک شعار است یا قابلیت عملی دارد؟ در مقاله زیر پاسخ مصطفی ملکیان را مطالعه میکنیم.
بیشتر ناآرامیهای ما این است که ما در طول زندگیمان به ندرت در لحظه حال زندگی میکنیم و همیشه یا در گذشته زندگی میکنیم یا در آینده. انسانهای عادی به ندرت در حال زندگی میکنند. من به حسب ظاهر به این میز نگاه میکنم و بدن من مشعول زندگی در زمان حال میباشد، در اکنون و در اینجا، اما به محض دیدن میز به یاد خرید میزی در گذشته برمیگردم و در واقع در این چند دقیقه که به میز نگاه میکردم تنها فیزیک من در حال بوده ولی روان من در گذشته. یا اینکه با دیدن میز به این فکر میافتم که چگونه با صرفهجویی میتوان سال آینده دکوراسیون خانه را تغییر داد و به آینده معطوف میشوم.
آرامش تنها از آن کسانی است که همیشه در حال زندگی میکنند و جز به وقت ضرورت و به قدر ضرورت از حال بیرون نمیآیند. به عنوان مثال تصور کنید که فرزند من قرار است فردا عمل شود و من برای خرج عمل او احتیاج به دو میلیون پول دارم. بعد از بررسیها و تحقیقات لازم فکر میکنم که تنها راه ممکن این است که به سراغ فلان دوستم بروم و از او پول غرض کنم. خوب در اینجا زمانی که سوار ماشین میشوم و به سراغ دوستم میروم دیگر نباید به آینده فکر کنم بلکه باید از لحظه حال لذت ببرم، از رانندگی لذت ببرم، از دیدن مناظر لذت ببرم و …
داستان کنفسیوس
مثال دیگری که میشود در این زمینه بیان کرد، ماجرای کنفوسیوس است. کنفوسیوس زمانی که به زندان افتاده بود و قرار بر این بود که در فردای آن روز اعدام شود، دید که پروانهای در داخل زندان مشغول پرواز است، در این حال او نیز به دنبال پروانه شروع به جستوخیز کرد و با انگشت خود حرکت پروانه را دنبال میکرد. در این حالت زندانبان که او را مینگریست به وی گفت: ای کنفوسیوس بزرگ من فکر میکردم تو واقعاً انسان بزرگی هستی اما میبینم که بچهای بیش نیستی!
چطور شخصی که قرار است فردا اعدام شود میتواند دل خود را به زیبایی پرواز یک پروانه خوش کند؟ در اینجا کنفوسیوس این جواب را به او میدهد که: اگر من اعدام شدنی باشم چه از دیدن این پروانه لذت ببرم و چه نبرم اعدام میشوم و اگر اعدام نشدنی باشم، باز هم چه از دیدن این پروانه لذت ببرم و چه نبرم اعدام نمیشوم، پس چرا این ساعت را از دست بدهم! انسان از دیدن و لذت بردن یک پروانه بمیرد بهتر است یا بدون لذت آن.
اما ما اینطور زندگی نمیکنیم. به عنوان مثال اگر ما به جای کنفوسیوس بودیم یا به آینده فکر میکردیم و با وجود حول مرگ نمیتوانستیم از لحظه حال لذت ببریم و یا در گذشته زندگی میکردیم و به خود میگفتیم این هم نتیجه این همه زحمت و جدیت برای امپراطور. چقدر من به او خدمت کردم این هم سرانجام من.
در واقع میتوان به تعبیری این را گفت که هیچگاه در حال چیز نامطبوعی وجود ندارد و انضمام حال به گذشته و آینده است که آن را نامطبوع میکند.
در مجله بهداشت روان سوالات خود را مطرح کنید تا به آنها پاسخ دهیم.
منبع
استاد مصطفی ملکیان
گزیده ای از:
۱۳ دستورالعملی که شما برای دستیابی به آرامش احتیاج دارید