چرا در انجام کارها تنبلی میکنیم؟ چرا با اینکه میدانیم سیگار کشیدن و خوردن خوراکیهای چرب ما را بیمار میکند از آنها پرهیز نمیکنیم؟ چرا فریاد میکشیم و زود خشمگین میشویم؟ چرا گاهی اندوهگین هستیم ولی نمیدانیم چه چیزی ما را اندوهگین کرده است؟ پرسشهای بسیاری از این دست، همیشه روانشناسان را به سوی خود میکشاند روانشناسی دانشی است که با زندگی ما پیوند تنگاتنگی دارد.
واژه و نماد روانشناسی
واژهی روانشناسی (Psychology) از دو بخش روان+شناسی (Psy+Chology) ساخته شده است که یک واژهی یونانی (ψυχολογία) است. خوب است بدانید که واژهی Psyche (ψυχή) در زبان یونانی به چم و معنی روح (Soul) است و به چم روان و ذهن نیست. اما این واژه را به نادرستی در انگلیسی برابر با Mind (ذهن/ روان) گرفتهاند. در پارسی نیز به پیروی از انگلیسی روانشناسی میگوییم. خوب است بدانید از دیدگاه نوشتاری، روانشناسی باید جدا از هم و با نیممیانجی (نیمفاصله) نوشته شود و نوشتن آن به گونهی «روانشناسی» نادرست است.
نماد روانشناسی نیز نخستین کاراکتر از واژهی یونانی روانشناسی است که در بالا گفته شد. این کاراکتر بیست و سومین حرف در نویسهی (الفبای) یونانی است. که «سای» خوانده میشود.
تعریف روانشناسی
روانشناسی دانشی است که به بررسی رفتار و فرآیندهای روانی میپردازد.
این جمله چند بخش برجسته دارد.
- روانشناسی دانش است.
- روانشناسی به بررسی رفتار میپردازد.
- روانشناسی به بررسی فرآیندهای روانی میپردازد.
همانگونه که از چیستی روانشناسی آموختیم روانشناسی دانش است. پس همانند دیگر شاخههای دانش، از پایههای دانشیک (اصول علمی) پیروی میکند. این دانش به بررسی رفتار که دیدنی (عینی) است و فرآیندهای روانی که انگارهای (ذهنی) است میپردازد. رفتار همهی واکنشهایی است که از جانداران سر میزند. رفتار آشکار است و در برابر آن فرآیندهای روانی، پنهان و انگارهای (ذهنی) است.
آماج (اهداف) روانشناسی
هر دانشی دارای آماج و اهدافی است که دانشمند برای دستیابی به آن تلاش میکند. آماجهای بنیادین روانشناسی چنین است:
- توصیف
- تبیین
- پیشبینی
- کنترل رفتار
توصیف
نخستین آماج روانشناسی توصیف سادهی رفتار و فرآیندهای روانی است. با توصیف رفتار و فرآیندهای روانی ما بهتر میتوانیم بگوییم که آیا رفتاری بهنجار یا ناهنجار است. روانشناسان برای توصیف روشهای گوناگونی را به کار میبرند. برای نمونه میتوان از روشهای مشاهدهی طبیعی، مطالعهی موردی، همبستگی، زمینهیابی و گزارشهای خود مردم نام برد. روانشناسان دیدگاهها و نظریهها را بر پایهی جملههای توصیفی و مفاهیم بیان میکنند که بر فرضیههایی استوار است. پس به کمک توصیف ما به «چیستی» رفتار و فرآیندهای روانی پی میبریم.
به کمک توصیف ما به پاسخ برخی از پرسشهایمان میرسیم برای نمونه: خودکشی چیست؟ پرخاشگری چیست؟ و …
تبیین
روانشناسان پس از توصیف به دنبال تبیین هستند. ما به کمک توصیف به چیستی رفتار و فرآیندهای روانی پی میبریم ولی برای پی بردن به «چرایی» به تبیین نیازمندیم. به کمک توصیف ما میتوانیم دربارهی خودکشی، پرخاشگری و … آگاهی به دست آوریم که چه هستند. ولی برای اینکه دربارهی چرایی بروز آنها آگاه شویم به تبیین نیازمندیم.
پیشبینی
سومین آماج روانشناسی این است که دربارهی رفتار و فرآیندهای روانی پیشبینی کنیم ما میخواهیم پیشبینی کنیم که مردم در زمینههای گوناگون چگونه رفتار میکنند یا میاندیشند. برای نمونه: برخی از مردم بر این باورند که پرخاشگری و یا تماشای رفتار پرخاشگرانه (بازیهای بوکس، کشتی کج و …) احساس پرخاشگری را کاهش میدهد ولی پژوهشهای روانشناختی دیدگاه ناهمسو (مخالف) این را نشان دادهاند بر پایهی همین پژوهشها میتوان پیشبینی کرد کودکی که در ۹ سالگی به تماشای خشونت میل دارد در سن ۱۸ سالگی رفتارهای پرخاشگرانهی بیشتری نسبت به دیگر همسالان بروز میدهد.
کنترل
والاترین آماج روانشناسی کنترل است. به کمک کنترل ما میتوانیم از رفتارهای ناهنجار جلوگیری کنیم یا به تقویت رفتارهای بهنجار بپردازیم.
پس میتوان گفت روانشناسان به دنبال پاسخگویی به پرسشهای زیر هستند:
- چیستی (ماهیت) یک رفتار چیست؟ (توصیف)
- چرا این رفتار بروز میکند؟ (تبیین)
- در چه زمانهایی این رفتار بروز میکند و یا خواهد کرد؟ (پیشبینی)
- این رفتار چه اثری روی زندگی آدمی میگذارد و چگونه از بروز اثرات منفی در زندگی جلوگیری کنیم؟ (کنترل)
پیشینهی روانشناسی
خاستگاه روانشناسی نوین را میتوان تا سدههای چهارم و پنجم پیش از زایش مسیح در یونان پیگیری کرد. فیلسوفانی چون سقراط و افلاطون پرسشهای گوناگونی دربارهی زندگی روانی آدمی کردهاند. همچنین رگههایی از این دانش در ایران، چین، هند و مصر نیز بوده است. آنچه روشن است این است که رویکردهایی مانند شناختی، رفتاری و زیستشناختی در روانشناسی، از اندیشههای فیلسوفانی مانند افلاطون، سقراط، بقراط و … سرچشمه گرفته است پس جای شگفتی نیست که دانش روانشناسی با دانش مادر (که همان فلسفه است) پیوندی ناگسستنی دارد.
بیشتر روانشناسان (نه همه) بر این باورند که زایش روانشناسی دانشیک (روانشناسی علمی) در سال ۱۸۷۹ رخ داد. سالی که ویلهلم وونت نخستین آزمایشگاه روانشناسی را در شهر لایپزیک آلمان برپا کرد. ویلهلم وونت را پدر روانشناسی آزمایشگاهی مینامند. دربارهی پیشینهی روانشناسی در آینده سخن خواهیم گفت همچنین شما را با روانشناسان سرشناس آشنا خواهیم کرد.
رویکردهای روانشناسی
روانشناسی دارای رویکردهای گوناگونی است برای نمونه: رویکرد روانکاوی، رفتارگرایی، روانشناسی شناختی، رفتار درمانی شناختی (درمان شناختی رفتاری – CBT)، روانشناسی انسانگرایانه، گشتالت، روانشناسی مثبتنگر و … که در آینده دربارهی هر کدام سخن خواهیم گفت تا با هر رویکرد آشنا شوید.
شاخههای روانشناسی
روانشناسی شاخههای بسیار گوناگونی دارد هماکنون انجمن روانشناسی آمریکا (APA) دارای بیش از ۵۰ شاخه است. شمار فراوان این شاخههای برای این است که روانشناسی دانشی کاربردی است که همهی زمینههای زندگیمان را دربرمیگیرد. برای نمونه: روانشناسی عمومی، روانشناسی بالینی، روانشناسی راهنمایی و مشاوره، روانشناسی رشد، روانشناسی تربیتی، روانشناسی آزمایشگاهی (روانشناسی تجربی)، فرا روانشناسی، روانشناسی اجتماعی، روانشناسی شخصیت، روانشناسی سیاسی، روانشناسی کودکان استثنایی، روانشناسی مثبتنگر، روانشناسی جنایی و …