مردی که امروز عاشقش میشی زنهای زیادی ازش متنفرن، زنی که امروز دوس داشتنش رو کشف میکنی و زندگیت رو زیبا میکنه پارسال زندگی مرد دیگهای رو نابود کرده، سربازی که توی سنگر تو نارنجک میندازه و منتظره صدای تکه تکه شدن بدنت رو بشنوه توی خونه بچهی سه سالهای داره که بهش میگه بابا، اتاق نیمه تاریک خونهای قدیمی که حالت ازش به هم میخوره محل زیباترین خاطرات آدمی دیگه است… شاید خیلی احمقانه به نظر به یاد عزیزم، ولی زندگی بیش از این که خودش معنی داشته باشه، از جایی که تو بهش نگاه میکنی معنی پیدا میکنه… علیرضا محمودی ایرانمهر از کتاب حافظخوانی خصوصی