بشر همیشه به تعبیر و تفسیر رویا اعتقاد داشته، اما از قرن نوزدهم به بعد به شکل جدیتری وارد برنامههای روانکاوی روانشناسان شد و آنها با استفاده از رؤیاهای فرد بیمار، سعی در پیدا کردن مشکل و درمان او داشتند. در این زمینه بسیاری از محققان، تحقیقات ارزشمندی انجام دادند. از جمله کارهای باارزش زیگموند فروید و کارل یونگ و… است.
یکی از پیشگامان مؤثر در زمینه نفسیر رویا در روانکاوی زیگموند فروید است. او عصبشناس اتریشی متولد ۱۸۵۶ و پدر علم روانکاوی است و با استفاده از تحلیل رویاهای بیماران روحی و روانی به معالجه آنها میپرداخت. او سال ۱۸۹۹ کتابی به نام «تفسیر رویا» نوشت و در این کتاب به شرح تئوریهای خود درباره عملکردهای خواب پرداخت. بخش عمده این کتاب به شرح رویاهای شخصی خود، نزدیکان، آشنایان و بیماران اختصاص دارد. او معتقد بود محتوا و معنای هر خواب در مورد تحقق آرزوها و خواستههای سرکوب شده انسان است. آرامشی که بهاحتمالزیاد فرد در تحقق آرزوهای خود در رؤیایش حس میکند، در واقع بروز خواستههای سرکوبشدهاش محسوب میشود؛ اما وقتی این رویاها با ارضای واقعی خواستهها و تحقق آنها در تعارض باشد، تبدیل به کابوس میشوند.
فروید در واقع رؤیاها را در مسیر صداقت به سمت ضمیر ناخودآگاه میدانست طوری که هنگام خواب دیدن، دفاع از خود در رؤیابین کم شده و برخی خواستههای سرکوبشده مجال حضور مییابند، ولو به شکلی پیچیده و تحریفشده وارد ضمیر خودآگاه فرد میشوند. از نظر فروید رؤیاها در خدمت ضمیر ناخودآگاه بوده و در درک اینکه ناخودآگاهمان چگونه کار میکند، راهنماهای باارزشی محسوب میشوند.
او سال ۱۸۹۵ رؤیایی دید و تئوری خود را بر مبنای آن گذاشت. او در مورد یکی از بیمارانش به نام ایرما که مراحل درمان را تکمیل نکرده بود، نگران بود و در واقع فروید خودش را به این خاطر سرزنش میکرد و مقصر میدانست. سپس یک شب در رؤیای خود ایرما را در یک مهمانی دید و او را به گوشهای از اتاق برد و بابت تکمیل نکردن مراحل درمانش سرزنش کرد و ایرما به او یادآور شد دردهای زیادی دارد. سپس یکی از همکارانش به ایرما به صورت غیربهداشتی دارویی تزریق کرد و فروید متوجه شد دردهای ایرما ناشی از این تزریق غیربهداشتی است و در همان حال احساس گناه فروید از میان رفت.
فروید این رؤیا را که نامش را «تزریق ایرما» گذاشت نوعی تحقق یک آرزو دانست. فروید آرزو داشت در وضع بد ایرما او مقصر نباشد و این خواسته در رؤیای او با گفتن اینکه پزشک دیگر مقصر است، محقق شد. فروید بر اساس این رؤیا نظریهاش را مبنی بر اینکه رویاها تحقق خواستهها و آرزوهای سرکوبشده هستند، ارائه کرد.
او بین رؤیایی با محتوای آشکار (آنچه رؤیا بین به یاد میآورد) و رؤیا با محتوای پنهان (مفهوم سمبلی رؤیا مانند چیزی که در آرزوی فرد نهفته است) تفاوتی قائل شد. محتوای آشکار در واقع براساس حوادث روز فرد خواب بیننده است. بهاینترتیب پردازشی که یک آرزو و خواستهای را به محتوای آشکار ترجمه میکند، عمل رؤیا نامیده شد. هدف از عمل رؤیا ترجمه کردن آرزوهای ممنوعه به شکلی امن است. فروید معتقد است کابوسها و خوابهای آشفته ناشی از عملکرد نادرست عمل رؤیاست. فروید چهار قاعده را در رؤیاها شناسایی کرده است؛ اول عامل تراکم که به معنی فشردهسازی و خلاصه کردن خواستههاست. مثلاً دیدن رؤیایی در مورد خانه ممکن است خلاصهای از نگرانیهایی در مورد امنیت و همچنین در مورد ظاهر فرد در برابر دیگران باشد.
دوم عامل تغییر مکان یا انتقال و جابهجایی که براساس آن بار عاطفی و احساسی از هدف اصلی به یک هدف غیرواقعی منتقل میشود. مثلاً یکی از بیمارهای فروید بهشدت از خواهرشوهرش ناراحت بود و در رؤیایش او را به شکل یک سگ سفید سرگردان دیده بود. در واقع خواست واقعی او کشتن خواهرشوهرش بود، اما اگر او در رؤیا میدید که او را واقعاً کشته است، مسلماً احساس گناه میکرد؛ بنابراین ضمیر ناخودآگاهش برای محافظت از او، فقط آن زن را به یک سگ تبدیل کرده بود.
عامل سوم ویژگی نمایشی رؤیاست که مفاهیم انتزاعی ذهنی را به صورت تصاویر درمیآورد. در واقع هنگام تحلیل مشکل روحی و روانی فرد بیمار، فروید سعی میکرد افکار پسراندهشده بیمار را با کمک شرح تصاویر به ضمیر خودآگاه وی آورده و او را درمان کند.
چهارمین عامل نیز خاصیت تمثیلسازی خواب است. در واقع به جای یک عمل، فرد یا ایدهای را به صورت سمبلی میسازد. مثلاً پلکان، خندق، خیابان، خانه، اتاق، خودرو، آشپزخانه، زردچوبه، دندان، املت، بادمجان، بادکنک، دستها و پاها و غیره همه نماد و رمزی است که میتوان آنها را کشف کرده و به کمک آن راز خواب را گشود.
کارل یونگ و تفسیر رویا
کارل یونگ متولد ۱۸۷۵ روانپزشک و متفکر سوئیس و شاگرد فروید بود. او بعدها از استاد خود جدا شد و نظریههایی تحت عنوان روانشناسی تحلیلی ارائه کرد. کارل یونگ در زمینه تفسیر رویادر روانکاوی تحقیقات بسیاری کرد.
کارل یونگ گرچه مدل تفسیر رویا فروید را کاملاً رد نمیکند، اما معتقد است نظریه رؤیاهای فروید درباره بروز آرزوهای محقق نشده رؤیا بین ساده و خام است. او میگوید فرآیند جمعآوری تداعیهای یک رؤیا میتواند در مورد پیچیدگیهای ذهنی و روانی فرد آگاهی و بینشی به دست دهد؛ اما این روش ضرورتاً معنای رؤیا را بهطور کامل بیان نمیکند.
بنا بر اعتقاد یونگ، دامنه تفسیر رویا بسیار وسیعتر از چیزی است که فروید به آن پرداخته بود و بیانگر کل پیچیدگیهای ضمیر ناخودآگاه رؤیابین است. کارل یونگ برای تعبیر و تحلیل و تفسیر رؤیا دو روش عینی و ذهنی پیشنهاد کرد. در روش عینی اگر رؤیابین اشخاصی را میبیند مفهوم دیگری ندارد و آن اشخاص دقیقاً همانهایی است که دیده میشوند. مثلاً مادر همان مادر و دوست همان دوست است. اما در روش ذهنی اشخاصی که به خواب فرد میآیند، در واقع قصد نشان دادن یک جنبه از وجود رؤیابین را دارند.
یونگ معتقد است پذیرفتن حقیقت رؤیا در روش ذهنی برای خواب بیننده سختتر از روش عینی است. اما در بیشتر مواقع رؤیابین به این حقیقت میرسد که شخصیتهای درون رؤیاهایش میتوانند نشاندهنده یک جنبه تائید نشده از وجودشان باشد. مثلاً اگر فردی خواب ببیند که از سوی یک قاتل دیوانه تحت تعقیب است، ممکن است در نهایت پی ببرد در اعماق وجودش به کشتن کسی متمایل است. گشتالت درمانی که نوعی روش درمان روانشناختی است و بر تجربههای فعلی نه گذشته بیمار تاکید دارد، روش ذهنی تفسیر رویای کارل یونگ را به کار میبرد و مدعی است حتی اشیای بیروح و جان در یک رؤیا میتوانند بیانگر جنبههای مختلف شخصیت رؤیابین باشند. کارل یونگ به الگوهای اصلی و اولیه معتقد است که طرحهای دیگر از آن سرمشق میگیرند و این الگوها جهانی بوده و در همهجا یکساناند.
در حقیقت هر یک بیانگر نوعی تفکر ناخودآگاه است که بهشدت در ضمیر خودآگاهمان پنهان شده است و در رؤیاهایمان به صورت مستقل و آشکار درک میشوند. آشنایی با این الگوهای موجود در رؤیاهای فرد میتواند به او کمک کند که طرز تفکر ضمیر ناخودآگاه خود را شناخته و بخشهای مجزای ذهن خود را به یکدیگر متصل کرده و درکی کامل از خود واقعیاش بهدست آورد.
یونگ هشدار میدهد نباید بدون شناخت و درک صحیح از وضع بیمار روحی، معانی خاصی به سمبلهای موجود در رؤیاهای او نسبت داد و همچنین شرح جزئیات رؤیاها لازم نیست و باید به صورت کلی به آنها نگریسته شود.
تفسیر رویا کالوین اس هال
کالوین اس هال، متولد ۱۹۰۹ و روانشناس آمریکایی است که در زمینه تفسیر رویا و تحلیل آن مطالعاتی انجام داده است. او از دهه ۱۹۴۰ شروع به تحقیق و نوشتن دو کتاب به ترتیب درباره روانشناسی فرویدی و یونگی پرداخت. او درباره رؤیاها و تعبیرشان فرضیهای بر مبنای پردازش شناختی ارائه کرد. هال معتقد بود یک تفکر یا سلسلهای از افکار که در طول خواب رخ میدهند، در اصل بروز درک شخصی خواب بیننده است. مثلاً اگر کسی خواب میبیند که دوستانش به او حمله کردهاند، این میتواند نشانهای از ترس خواب بیننده از دوست شدن با دیگران باشد.
منبع
مترجم: نادیا زکالوند
simplypsychology