اسکیزوفرنی
آیا تاکنون در خیابان مردی را دیدهاید که زیر لب با خودش پچپچ کند، ژستهای عجیبوغریب بگیرد، و طوری عمل کند که انگار صداهایی را میشنود که هیچکس دیگری نمیتواند بشنوند؟ شاید از خودتان پرسیده باشید چه اشکالی در او وجود دارد. گرچه اینگونه رفتارها میتوانند با چند اختلال، از جمله واکنش به دارو مرتبط باشند، ولی در خیلی از موارد نشانههای نوعی روانپریشی به نام اسکیزوفرنی هستند که قدری بیشتر از ۱ درصد جمعیت بزرگسال را مبتلا میکند (کیت، رگیر، و ری، ۱۹۹۱). این بدان معنی است که تقریباً ۸/۱ میلیون نفر [در آمریکا] به این اختلال مبتلا هستند – برابر با کل افراد ساکن ایالت ویرجینیای غربی (توری، ۱۹۹۵).
اسکیزوفرنی اختلالی است با نشانههای متعدد که آشفتگی در محتوای فکر، حالت فکر، ادراک، عاطفه، درک خود، انگیزش، رفتار، و عملکرد میان فردی را شامل میشوند. گرچه از لحاظ آماری درصد کوچکی از جمعیت به این اختلال مبتلا هستند، اما همین ۱ درصد به امکانات عظیمی برای مراقبت نیاز دارند. بعد از جنبش بستریزدایی، بار پرستاری به طور فزایندهای بر دوش خانوادهها افتاد و هزینههای آن، هم از لحاظ مالی هم عاطفی، سرسامآور هستند. برآورد شده که هزینهی مستقیم اسکیزوفرنی در ایالت متحده هر سال میلیاردها دلار است. این آمار، هزینههای غیرمستقیم، مانند پرستاری خانواده و از دست رفتن درآمد را شامل نمیشود. وقتیکه با این اختلال آشنا شدید، خواهید دید که نشانههای آن نه تنها برای افرادی که آنها را تجربه میکنند، بلکه برای خانواده و دوستان آنها که بار سنگینی را به طور ملموس و غیرملموس تحمل میکنند، ترسناک و ناراحتکننده هستند.
تاریخچه مختصر اسکیزوفرنی
اختلالی که اکنون آن را اسکیزوفرنی میخوانیم، ابتدا توسط پزشک فرانسوی، بندیکت مورل (۱۸۷۳-۱۸۰۹) به عنوان بیماری مشخص شد، و روانپزشک آلمانی امیل کرائپلین (۱۹۲۶ ـ ۱۸۵۶) آن را به طور منظم تعریف کرد. تصور میرفت این اختلال، که زوال عقل پیشرس خوانده میشد، تباهی مغز (dementia) است که در سن جوانی (praecox) آغاز میشود و سرانجام به تجزیهی کل شخصیت میانجامد. کرائپلین باور داشت که توهمات، هذیانها، و اختلالهای رفتاری نامأنوسی که در افراد مبتلا به اسکیزوفرنی دیده میشوند به نابهنجاری یا بیماری جسمانی ربط دارند.
روانشناس سوئیسی اوژن بلوبر (۱۹۳۹ ـ ۱۸۵۷) با نظر کرائپلین مخالف بود که زوال عقل پیشرس بیماری مغزی است. بلوبر (۱۹۱۱) تحول چشمگیری در نام و شناخت این اختلال به وجود آورد. به عقیدهی بلوبر، نام مناسبتر برای این اختلال، اسکیزوفرنی است. اصطلاحی که مفهوم اصلی در شناخت این اختلال را در بر دارد: شکافته شدن (اسکیز) یا فقدان یکپارچگی در عملکرد روانی فرد، بلوبر برخلاف کرائپلین تصور میکرد افراد مبتلا به اسکیزوفرنی میتوانند از این اختلال بهبود یابند. علاوه بر این، بلوبر اسکیزوفرنی را به جای یک هستی واحد، به صورت مجموعهای از اختلالها در نظر داشت. با اینکه بلوبر تقریباً یک قرن پیش مطالبی را دربارهی این اختلال نوشت، عقاید او دربارهی اسکیزوفرنی هنوز با نفوذ هستند.
چهار ویژگی اساسی اسیکیزوفرنی
چهار ویژگی اساسی این اختلال که او مشخص کرد، هنوز با عنوان چهار A بلوبر نامیده میشوند:
- تداعی: اختلال فکر که در گفتار درهم و برهم و گسیخته مشاهده میشود.
- عاطفه: اختلال در تجربه و ابراز هیجان – برای مثال، خندهی بیجا در موقعیتی غم انگیز.
- دو دلی: ناتوانی در تصمیمگیری یا وفا کردن به آن.
- اوتیسم: گرایش به حفظ کردن سبک عادی تفکر و رفتار خود محور.
روانپزشک آلمانی، کورت اشنایدر (۱۹۶۷-۱۸۸۷) با توصیف گستردهی اسکیزوفرنی توسط بلوبر مخالفت کرد. او این نکته را مطرح کرد که برای تشخیص اسکیزوفرنی، باید نشانههای «درجهی اول» خاصی وجود داشته باشند (اشنایدر، ۱۹۵۹). این نشانهها عبارتاند از: شنیدن صداهایی که دربارهی اعمال فرد اظهار نظر میکنند و اعتقاد به اینکه عامل بیرونی افکار را به ذهن فرد فرو میکند. اکنون میدانیم که نشانههای درجهی اول با اختلالهایی غیر از اسکیزوفرنی، مانند انواع خاصی از اختلال خُلقی هم ارتباط دارند، بنابراین، نظر اشنایدر دربارهی استفاده از این نشانهها به عنوان تنها شاخصهای تشخیصی اسکیزوفرنی، دیگر معتبر نیست. بعداً خواهیم دید که مجادله بر سر ماهیت اسکیزوفرنی هنوز هم در بین پژوهشگران و متخصصان بالینی معاصر ادامه دارد.
مراحل اسکیزوفرنی
اسکیزوفرنی اختلالی پیچیده و چند جنبهای است که میتواند شکلهای متعددی بگیرد. آنچه برای تشخیص اسکیزوفرنی ضرورت دارد، آشفتگی بارزی است که حداقل ۶ ماه ادامه یافته باشد. مرحلهی فعال نشانهها، مانند هذیانها، توهمات، گفتار آشفته، رفتار آشفته، و نشانههای منفی (مانند خاموشی و سکوت یا فقدان ابتکار عمل) در مدت این دورهی ۶ ماهه روی میدهد.
معمولاً مرحلهی فعال بدون نشانههای هشداردهنده ظاهر نمیشود. اغلب موارد، اما نه همهی آنها، مرحلهی پیشنشانهای دارند، دورهای قبل از مرحلهی فعال که طی آن، عملکرد اجتماعی و میانفردی شخص به تدریج رو به وخامت میگذارد. این مرحله با چند رفتار ناسازگارانه، مانند انزوای اجتماعی، ناتوانی در کار کردن به صورت ثمربخش، نامتعارف بودن، نظافت شخصی نامناسب، تهییجپذیری بیجا، فکر و رفتار عجیب، عقاید غیرعادی، تجربیات ادراکی عجیب و غریب، و کاهش انرژی و ابتکار عمل مشخص میشود. در خیلی از افراد، مرحلهی باقیمانده را به دنبال دارد، که طی آن، ادامهی علایم آشفتگی شبیه رفتارهای مرحلهی پیشنشانهای وجود دارد. افراد مبتلا به اسکیزوفرنی، در طول مدت این آشفتگی، در کار، روابط، و مراقبت شخصی، به مشکلات جدی دچار میشوند.
ویژگیهای تشخیص اسکیزوفرنی
- افراد مبتلا به این اختلال دچار آشفتگیای میشوند که حداقل ۶ ماه ادامه مییابد و دست کم ۱ ماه نشانههای فعال را شامل میشود که حداقل دو مورد زیر را در بردارند:
- هذیانها،
- توهمات،
- گفتار آشفته،
- رفتار آشفته یا کاتونیک، یا
- نشانههای منفی، مانند عاطفهی سطحی یا بیانگیزشی شدید.
- آنها برای مدت زمان قابلملاحظهای بعد از شروع نشانهها، دچار کژ کاریهایی در کار، روابط، یا مراقبت شخصی میشوند.
- این نشانهها ناشی از اختلال دیگر، بیماری جسمانی، یا مصرف مواد نیستند.
نشانههای اسکیزوفرنی
نشانههای اسرارآمیز و چشمگیر اسکیزوفرنی، دامنهای از طبقات را از آشفتگیهای شدید در محتوای فکر تا رفتارهای غیرعادی در بر میگیرند. اجازه دهید به تعدادی از ویژگیهای بیانگر اسکیزوفرنی نگاهی بیندازیم.
آشفتگی محتوای فکر: هذیانها
تعامل دکتر توبین با دیوید مارشال را در مقالات قبلی بهداشت روان دید و تجسم کنید میخواهید با کسی مانند دیوید تعامل کنید. اگر دوستی به شما میگفت پیامی از کسی به نام زرتشت دریافت کرده که به او میگوید مأموریت دارد «بشر را از نیروی اهریمنی «thools»، مخلوقاتی از سیارهٔ دورتانوس، نجات دهد» چه فکری میکردید؟ ابتدا شاید فکر میکردید او شوخی میکند. اگر نتیجه میگرفتید که او جدی است، وحشتزده میشدید.، زیرا فکر میکردید که دوست شما هذیانی است.
هذیانها، یا عقاید غلطی که عمیقاً تحکیم شدهاند، شایعترین آشفتگی محتوای فکر مرتبط با اسکیزوفرنی هستند. عقیدهی غلط دیوید نمونهای از هذیان عظمت است. اگر او تصور کند که دیگران سعی دارند که به او آسیب برسانند یا مانع از اجرای مأموریتش شوند، هذیان او میتواند گزند و آسیب نیز باشد. به نظر میرسد تفکر دیوید هذیان به خود بستن را نیز در بر داشته باشد، به این صورت که باور دارد آگهیهای تبلیغاتی تلویزیون او را مخاطب قرار میدهند. اگر یادتان باشد، در مقالات دیگر سایت بهداشت روان گفتیم که هذیان میتواند شکلهای متعدد بگیرد که همهی آنها بیانگر آشفتگی شدید در تفکر فرد هستند.
آشفتگی در ادراک: توهمات
آیا تا به حال این تجربه را داشتهاید که وقتی میخواستید بخوابید «صدایی را شنیدید» و تصور کردید واقعی است؟ ذهن معمولاً بلافاصله قبل از اینکه به خواب رویم، چنین ترفندهایی را بازی میکند. اما اگر این صداها، که هیچکس دیگری نمیشنوند، بخشی از وجود روزمرهی شما بودند، چه میکردید؟ اگر مرتباً صدای مرد خشمگینی را میشنیدید که به شما میگفت فردی را که روبهرویتان نشسته است کتک بزنید یا کسی به شما میگفت خیلی احمق یا زشت هستید، چه میکردید؟
قطعاً ناراحت و وحشتزده میشدید و مقاومت کردن در برابر این دستورات برایتان نوعی مبارزه بود. دیوید مارشال گزارش داد که «صدای زرتشت» را شنیده بود که او را وادار میکرد برای آماده شدن جهت «مأموریت» اش دست به کار شود. او توهم شنیداری را تجربه میکرد. به یاد بیاورید که توهمات ادراکهای کاذبی هستند که یکی از پنج حواس را شامل میشوند. گرچه توهمات با محرکهای واقعی مطابقت ندارند، اما برای فرد مبتلا به اسکیزوفرنی واقعی هستند. بهرغم اینکه فرد تلاش میکند آنها را از خود دور کند، ولی آنها تحت کنترل ارادی وی قرار ندارند، بلکه به صورت خودانگیخته روی میدهند. میتوانید تصور کنید که این تجربیات، چقدر مخوف و اخلالگر هستند.
آشفتگی تفکر، زبان، و ارتباط: گفتار آشفته
افراد مبتلا به اسکیزوفرنی، فرایندهای شناختی آنچنان آشفته و کژکاری دارند که تفکر آنها فاقد انسجام و منطق است. زبان آنها میتواند تا حد غیرقابل درک، تحریف شده باشد. سعی در برقراری ارتباط با کسی که اختلال فکر دارد، بسیار دشوار است. دکتر توبین در تلاش خود برای درگیر کردن دیوید مارشال به مکالمه، باید احساس ناکامی کرده باشد. ازآنجاییکه او خیلی دلمشغول «زرتشت» و «نیروهای اهریمنی» بود، نمیتوانست به مکالمهی عادی بپردازد.
برخی از موارد ارتباط آشفته در اسکیزوفرنی تا این حد شگرف نیستند؛ در عوض، برخی از افراد مبتلا به اسکیزوفرنی به صورت عجیب صحبت میکنند و گفتار آنها بدجور یا پرطمطراق است. برای مثال، وقتی به طور تصادفی از یک مرد دربارهی هوا سؤال کردند، او گفت: «روز خوشیمنی برای جشن گرفتن روی چمن است، اما ابرِ پشتهای که بالای سر ما این طرف و آن طرف میرود، اوه بسیار بدشگون به نظر می-رسد». برخی افراد با لهجههای عجیبی صحبت میکنند و فاقد نحوهی بیان و ژستهای عادی رایج در مکالمهی روزمره هستند. حتی وقتی که آنها چیزی مینویسند، از زبان آنچنان متکلف و رسمی استفاده میکنند که مصنوعی به نظر میرسد. در برخی موارد شدید، ممکن است فرد خاموش باشد و ساعتها و حتی روزها هیچچیزی نگوید.
رفتار آشفته
افراد مبتلا به اسکیزوفرنی ممکن است به صورت غیرعادی و ناراحتکنندهای حرکت کنند. برای مثال، حرکت دایرهوار دست دیوید مارشال، هنگامیکه همراه با والدینش در اتاق مشاوره منتظر بود، برای هر کسی عجیب به نظر میرسید. گاهی فرد مبتلا به اسکیزوفرنی علائم آشفتگی کاتاتونیک به صورت بهت، خشکی، یا برانگیختگی نشان میدهد. بهت کاتاتونیک، حالتی از واکنش نشان ندادن به محرکهای محیطی تا بدان حد است که فرد از دور و بر خود بیخبر میماند. خشکی کاتاتونیک، عبارت است از حالت خشکشدهی بدن و مقاومت نشان دادن در برابر هرگونه فشار برای حرکت کردن. برانگیختی کاتاتونیک، حرکات بدنی ظاهراً بیهدف و تکراری است.
نشانههای منفی
چهار نوع نشانهای که قبلاً نام بردیم (هذیانها، توهمات، گفتار آشفته، و رفتار آشفته)، نشانههای مثبت نامیده میشوند، که اغراقها یا تحریفهای افکار، هیجانها، و رفتار معمولی هستند. خیلی از افراد مبتلا به اسکیزوفرنی نشانههای منفی هم دارند: نشانههایی شامل عمل کردن زیر سطح رفتاری که بهنجار محسوب میشود. شایعترین نشانههای منفی، بیتفاوتی عاطفی، فقدان تکلم، و بیارادگی هستند. در حالت بیتفاوتی عاطفی، فرد بدون واکنش به نظر میرسد، بهطوریکه زبان بدن و واکنشهای چهرهی او نسبتاً بیتحرک هستند و تماس چشمی وی در کمترین حد است. فقدان تکلم، از دست دادن گفتار یا فقدان محسوس خودانگیختگی یا واکنشدهی در مکالمه است. نشانهی بیارادگی، فقدان ابتکار عمل و بیمیلی به عمل کردن است. خیره شده از پنجره به بیرون شاید به انجام دادن هر کار دیگری ترجیح داده شود، حتی کاری که ممکن است لذتبخش باشد.
متخصصان بالینی اغلب به سختی میتوانند نشانههای منفی را تشخیص دهند، زیرا، در واقع، اغلب افراد گاهی به این صورت عمل میکنند، مثل زمانی که خسته یا افسرده هستند. برخی از افراد مبتلا به اسکیزوفرنی فقدان احساسات لذت را نیز تجربه میکنند، که منظور از آن، بیعلاقگی یا ناتوانی در لذت بردن از فعالیتهایی است که برای اغلب افراد جالب هستند اما معمولاً به این حالت زیاد توجه نمیشود.
کژکاری اجتماعی و شغلی
افکار، احساسها، و رفتارهای ناراحتکننده که از ویژگیهای اسکیزوفرنی هستند، بر تمام جنبههای عملکرد افرادی که به این اختلال مبتلا هستند، تأثیر میگذارند. آنها با خویشاوندان، آشنایان، و حتی افراد غریبه، مخصوصاً در مرحلهی فعال نشانهها، تعاملهای مشکلآفرین و آشفته دارند. در مورد دیوید مارشال، تعاملهای جنجالی و تهدیدکنندهی وی با دکتر توبین و پدر و مادرش برای آنها و برای هرکس دیگری که با وی تعامل میکند، آزارنده است و قطعاً موجب مشکلاتی در اغلب زمینههای زندگی او میشود.
افراد مبتلا به اسکیزوفرنی اغلب هیجانهای خود را بهصورتی ابراز میکنند که به نظر دیگران غیرعادی میرسند، احتمالاً عاطفهی بیرونیای ابراز میکنند که با آنچه احساس میکنند یا از آنها انتظار میرود در موقعیت خاصی احساس کنند، مغایر است. این مغایرت، در دیگران که از کرکر خندیدن فرد در شرایطی که جدی محسوب میشود، یا گریه گردن در موقعیتی که اغلب افراد خندهدار میدانند، متحیر میشوند، سردرگمی ایجاد میکند. اینگونه رفتارهای عجیبوغریب باعث میشوند دیگران از افراد مبتلا به اسکیزوفرنی فاصله بگیرند، زیرا دولر و بر آنها بودن گیجکننده و ناراحتکننده است. انزوای اجتماعی متعاقب آن، میتوانند آغازگر دور معیوب اختلال در سبک ارتباطی باشد. به مرور زمان، فردی که از لحاظ اجتماعی آزرده و منزوی شده است، احتمالاً طرد میشود و بیشتر به عالم خیال و هذیان پناه میبرد.
منبع
کتاب: آسیبشناسی روانی
نویسنده: ریچارد پی هالجین – سوزان کراس ویتبورن
مترجم: یحیی سیدمحمدی