تشخیص اختلال موکنی برای افرادی مقرر میشود که موی خود را در پاسخ به احساس تنش یا میل شدید فزاینده میکَنَند آنها بعد از کندن موی خود احساس آرامش، لذت، یا ارضا میکنند. افراد مبتلا به اختلال موکنی از رفتار غیرقابلکنترل خود ناراحت هستند و ممکن است زمینههای اجتماعی، شغلی، و زمینههای دیگر عملکرد آنها به خاطر این اختلال مختل شوند. آنها احساس میکنند قادر نیستند این رفتار را متوقف کنند، حتی زمانی که کندن مو به تکههای طاسی و از دست دادن ابروها، مژهها، موی زیر بغل، و موی شرمگاهی منجر شده باشد وقتی افراد بزرگتر میشوند، تعداد مناطق بدن را که از آنها مو کندهاند، افزایش میدهند.
افراد مبتلا به این اختلال در زمینههای مختلف زندگی، از صمیمیت جنسی گرفته تا فعالیتهای اجتماعی، معاینات پزشکی، و آرایشگری، اختلال قابل ملاحظهای را تجربه میکنند. این امکان دارد که آنها همچنین به دامنهای از نشانههای جسمانی از جمله شکلگیری گویهای مو (تودهی متراکم مو در معده) مبتلا شوند که در دستگاه معدی-رودهای آنها قرار میگیرند و موجب دلدرد، تهوع و استفراغ، ضعف، و کاهش وزن میشوند. آنها همچنین میتوانند دچار عفونتهای پوستی، درد یا خونریزی کاسهی سر، و نشانگان تونل کارپال شوند. از لحاظ روانشناختی، امکان دارد که آنها از عزتنفس پایین، خجالت و شرمندگی، خلق افسرده، تحریکپذیری، و جروبحث رنج ببرند. اختلال آنها در اوایل عمر آشکار میشود و تا اواسط و اواخر بزرگسالی ادامه مییابد (دوک، کیلی، گفکن و استورچ، ۲۰۱۰).
اختلال موکنی قابل تشخیص ۳ نسبتاً نادر است، بهطوریکه میزان شیوع آن در کل جمعیت ۶/۰ درصد برآورد شده است. اما چون افراد مبتلا به اختلال موکنی کاری را انجام میدهند پنهان میکنند و زمانی که تنها هستند به موکنی میپردازند، این اختلال ممکن است گزارش داده نشود (دوک، بودزین، تاوارس، گفکن و استورچ، ۲۰۰۹).
ملاکهای DSM-5 برای اختلال موکنی
- موکنی مکرر که به بیمویی منجر میشود.
- اقدامات مکرر برای کاهش دادن یا متوقف کردن موکنی.
- موکنی موجب ناراحتی یا اختلال قابلملاحظهی بالینی در عملکرد اجتماعی، شغلی، یا زمینههای مهم دیگر عملکرد میشود.
- موکنی یا بیمویی ناشی از بیماری جسمانی دیگر نیست (مثل بیماری پوستی).
- موکنی با نشانههای اختلال روانی دیگر (مثل اقداماتی برای بهبود بخشیدن به نقص یا عیب خیالی در ظاهر، در اختلال بد شکلی بدن) بهتر توجیه نمیشود.
اختلال موکنی در DSM-IV-TR در طبقهی اختلالات کنترل تکانه منظور شده بود، اما در DSM-5 به طبقهای انتقال یافته که وسواس فکری ـ عملی و اختلالات مربوط را شامل میشود. امکان دارد دو نوع موکنی وجود داشته باشد. در نوع «متمرکز»، که یک چهارم موارد را تشکیل میدهد، افراد میدانند که میل شدیدی به کندن مو دارند و ممکن است برای اجتناب از انجام این کار، رفتارها یا تشریفات وسواسی را پرورش دهند. در موکنی «خودکار»، فرد هنگام پرداختن به این رفتار، مشغول کار دیگر یا غرق در فکر است. افرادی که در طبقهی خودکار موکنی قرار میگیرند، دستخوش استرس و اضطراب محسوسی میشوند. در افراد نوع متمرکز، افسردگی و ناتوانی نیز احتمالاً همراه با استرس و اضطراب روی میدهند (دوک و همکاران، ۲۰۱۰).
به نظر میرسد که توارثپذیری نقش مهمی در اختلال موکنی دارد، بهطوریکه میزان آن ۸۰ درصد برآورد شده است (نوواک، کتن، استوارت و پائولز، ۲۰۰۹). نابهنجاریهایی در زن روی کروموزوم ۱ معروف به SLTRK1 ممکن است در این اختلال نقش داشته باشند؛ این زن با اختلال توره نیز ارتباط دارد (آبلسون و همکاران، ۲۰۰۵). پژوهشگران نابهنجاریهایی را در SAPAP3 ژنی که با گلوتامیت ارتباط دارد، نیز پیدا کردهاند که به نوبه خود در اختلال وسواس فکری ـ عملی دخالت دارد (زاچنر و همکاران، ۲۰۰۹).
تصور میشود که انتقالدهندههای عصبی سروتونین، دوپامین، و گلوتامیت به نوبه خود در شکلگیری اختلال موکنی نقش دارند (دوک و همکاران، ۲۰۰۹). تحقیقات تصویربرداری از مغز در مورد افراد مبتلا به اختلال موکنی حکایت دارند که امکان دارد آنها درگذرگاههای عصبی مغز که در ایجاد و متوقف کردن عادتهای حرکتی مشارکت دارند، نابهنجاریهایی نیز داشتهباشند، به نظر میرسد که این گذرگاهها در تنظیم کردن عاطفه نیز درگیر باشند (چمبرلین و همکاران، ۲۰۱۰).
مطابق با این نابهنجاریها در عملکرد انتقالدهندهی عصبی و مغز، مدل تنظیم اختلال موکنی حکایت دارد که افراد مبتلا به این اختلال، وقتی کم تحرک شده باشند، جویای حالت مطلوب برانگیختگی هیجانی هستند که تحریک بیشتر برای آنها تأمین میکند، و وقتی زیاد تحریک شده باشند، آرام میشوند.
درعینحال، موکنی ممکن است آنها را از حالت عاطفی منفی به حالت عاطفی مثبت ببرد. پژوهشگران که با استفاده از پرسشنامهی نشانههای اختلال موکنی (جدول ۴-۶) زمینهیابی آنلاین انجام دادهاند، معلوم کردهاند افرادی که به موکنی میپردازند، از آنهایی که این کار را انجام نمی-دهند، مشکل بیشتری در کنترل کردن هیجانات خود دارند.
بین آنهایی که به موکنی میپرداختند، خرده گروههایی وجود داشتند. این خرده گروهها از لحاظ اینکه آیا به احتمال بیشتری کسالت در برابر اضطراب یا تنش را تجربه میکردند و از نظر شدت کلی هیجاناتی که احساس میکردند، که آنها را به موکنی وادار میکرد، تفاوت داشتند. پژوهشگران اظهار داشتند که به نظر میرسید این خرده گروها در پرسشنامه، با انواع فرعی خودکار در برابر متمرکز این اختلال مطابقت داشتند (شاسترمن، فلد، بئر و کتن، ۲۰۰۹).
پرسشنامهی نشانههای اختلال موکنی
- آیا در حال حاضر موی خود را میکَنید؟
- آیا در مرحلهای از زندگی خود، از جمله اکنون، دورههای موکنی غیرقابلکنترل داشتهاید؟
- آیا (اکنون یا در گذشته) میل شدیدی به کندن موی خود داشتهاید؟
- آیا (اکنون یا در گذشته) سعی کردهاید در برابر کندن موی خود مقاومت کنید؟
- آیا (اکنون یا در گذشته) وقتی موی خود را میکَنید، احساس آرامش میکنید؟
- آیا (اکنون یا در گذشته) دوست دارید میل شدید به کندن مو در شما از بین برود؟
- آیا توسط متخصصان، مبتلا به اختلال موکنی تشخیص داده شدهاید؟
- آیا اکنون، یا در گذشته، از کندن موی خود احساس شرمندگی یا ناراحتی کردهاید؟
منبع:
کتاب: آسیبشناسی روانی
نویسنده: ریچارد پی هالجین – سوزان کراس ویتبورن
مترجم: یحیی سیدمحمدی