دو وهله کاملاً متفاوت در خلال خواب عبارتاند از: خواب معمولی، عمیق و کند یا سوخت و سازی و نباتی و خواب سریع، توأم با فعالیت مغزی گسترده یا خواب متناقض
خواب آرام یا کند
فاقد فعالیت حرکتی است، بر اساس امواج کند در موج نگاری الکتریکی مغز مشخص میشود و برحسب ریتم و طیف امواج الکتریکی به چهار مرحله I، II، III و IV تقسیم میشود, مراحلی که از خواب سبک (مرحله I) تا خواب عمیق (مرحله IV) گسترش مییابند.
مرحله I مرحلهای مختلط است که وهلههای خوابآلودگی، سستی و به خواب رفتن را در بر میگیرد و بدین دلیل، با تغییرپذیری مفرط فرکانسهای ضبطشده که بین ۲٫۵ تا ۷٫۵ چرخه در ثانیه نوسان دارند همراه است. در این مرحله امواج تتا غلبه دارند.
مرحله II شامل یک خواب کند و سبک است که در خلال آن، امواج دوکیشکل با آهنگ ۱۲ تا ۱۴ چرخه در ثانیه، ثبت میشوند و مرحله دوم را بهرغم آنکه با مرحله اول در یک گروه قرار دارد، متمایز میکنند.
مرحله III را به علت اهمیت امواج دلتا میتوان به مرحله گذار بین مراحل II و IV در نظر گرفت.
مرحله IV، مرحله خواب واقعی است که بر اساس غلبه تقریباً کامل امواج دلتا، مشخص میشود و به همین دلیل میتوان مراحل III و IV را به صورت یک مجموعه یا یک مرحله کلی در نظر گرفت.
در جریان خواب آرام و عمیق، امکان ایجاد تمایز بین دو شیوه بیان خواب وجود دارد: شیوه نخست با وهله به خواب رفتن و خواب سبک مطابقت دارد (مراحل I و II) و شیوه دوم مبین خواب عمیق است (مراحل III و IV). بااینحال، همه این مراحل فرایند خواب را زیر پوشش خود قرار نمیدهند.
خواب متناقض REM
خواب متناقض یا خواب توام با حرکت سریع چشم، در واقع خواب عمیقی است که در خلال آن، فرد عملاً در برابر همه محرکهای بیدارکننده مقاوم است، اما به رغم تفاوت آشکار این آستانه با وهلههای بیداری، نتایج موج نگاری الکتریکی مغز در این دو وهله به هم نزدیکاند. قطع این خواب یا محروم کردن فرد از آن، به کیفیت کلی خواب و سلامت فرد آسیب میرساند. اگر بزرگسال را به طور منظم در وهله خواب متناقض بیدار کنند، اختلالهای روانی (مانند حالتهای عصبی، اضطراب و فقدان تمرکز) به سرعت در آنها بروز میکنند، در دورههای خواب بعدی نسبت خواب متناقض آنان افزایش مییابد و بدین ترتیب، محرومیت خود را جبران میکنند.
در این مرحله نشانههای زیر مشاهده میشوند: الف) فعالیت الکتریکی سریع که با آنچه در حالت بیداری مشاهده میشود چندان تفاوتی ندارند؛ ب) حرکتهای سریع چشم؛ ج) سست شدن تنود عضلانی و وقفه فعالیت تنودی چانهای.
تحول و سازمانیافتگی خواب
دورههای خواب میتواند از چند دقیقه تا چند ساعت تغییر کند. خواب متناقض معمولاً ۹۰ دقیقه پس از خواب آرام عمیق ظاهر میشود. سپس به تدریج، با کاهش طول مدت خواب عمیق، مدتزمان خواب متناقض طولانیتر میشود. طولانیترین وهله خواب آرام عمیق قبل از نخستین گذار به خواب متناقض بروز میکند. مدتزمانی که یک فرد بزرگسال بهطور متوسط به این نوع خواب نیاز دارد در حدود پنج ساعت است. در موقعیت بهنجار و در شرایط تعادل حیاتی، خواب آرام عمیق و خواب متناقض به صورت متناوب بروز میکنند.
در خلال خواب کند، هورمون رشد یک قله ترشحی را نشان میدهد درحالیکه خواب متناقض با وهله خوابدیدهها مطابقت دارد.
فعالیت ذهنی با وقوع خواب از بین نمیرود. بنابراین چندین ساخت مغزی مانند هیپوکامپ با این برانگیختگی مبارزه میکنند تا فرد را در حالت خواب نگه دارند. در نخستین وهله، بازداری فعالیت ذهنی در بالاترین حد خود است و در نتیجه خواب عمیق حادث میشود. در وهله دوم فعالیت ذهنی کمی تشدید میشود و وهله خوابدیدهها ایجاد میگردد. در وهله نخست، حرکتهای چشم اندک و در وهله دوم، این حرکتها متعددند. این وهلهها در خلال خواب چندین بار به صورت متناوب ظاهر میشوند و آهنگ تناوب آنها نیز بهتدریج در جریان تحول متعادل میگردد.
تمایز خواب بزرگسال و کودک
تفاوت کمی
یک نوزاد در شبانهروز بهطور متوسط ۱۶ تا ۱۷ ساعت میخوابد. از شانزدهمین هفته زندگی، دوره شبانه خواب آشکارا از دوره روزانه آن متمایز میشود. طول مدت خواب در شب بیشتر (تا ۷ ساعت متوالی) و زمانهای بیداری در خلال روز طولانیتر میشوند. در پایان نخستین سال زندگی، کودک هنوز هم به ۱۵ ساعت خواب شبانهروزی نیاز دارد. خواب شبانه وی تقریباً ۱۰ ساعت طول میکشد و افزون بر آن، صبح و بعدازظهر هم میخوابد. در جریان سال دوم زندگی بیشتر کودکان از خوابیدن اکراه دارند. این بیداری با نخستین رؤیاهای تصویری و نخستین تظاهرات اضطرابآمیز در مقابل تنهایی و تاریکی شب همراه است.
خواب روزانه (بعدازظهر) حدود ۴ سالگی حذف میشود و از آن پس مجموع ساعات خواب بهتدریج کاهش مییابد و از ۱۳ تا ۱۵ ساعت در حدود یک سالگی به ۱۲٫۵ ساعت بین ۳ تا ۵ سالگی، ۹٫۵ ساعت بین ۶ تا ۱۲ سالگی و ۸٫۵ ساعت بین ۱۳ تا ۱۵ سالگی میرسد.
تقسیم وهلههای خواب
در نخستین هفتههای زندگی، آهنگ بیداری – خواب از توالی چرخههای ۴۵ دقیقهای تشکیل شده است و به همین دلیل، بیداریهای شبانه تا دومین ماه زندگی کاملاً بهنجارند. همزمان با کاهش طول مدت خواب شبانه، مدتزمان چرخهها بهطور متوسط در نوزادی به ۷۰ دقیقه در ۱۰ سالگی و ۹۰ دقیقه در بزرگسالی میرسد.
وهلههای حرکت سریع چشم با تغییرپذیری قابلملاحظه آنها، به خصوص در دو سال اول زندگی، مواجه هستند:
نخست آنکه در نوزاد و کودک خردسال (قبل از دو سالگی)، یک وهله خواب متناقض زودرس در حدود ۳۰ تا ۴۵ دقیقه پس از به خواب رفتن مشاهده میشود. درحالیکه بالعکس در کودک بزرگتر، نخستین وهله خواب متناقض بهگونهای نامشخص و ناقص پس از مدتزمانی طولانیتر بروز میکند. پاره از مؤلفان، سبکی و نا استواری نخستین بخش خواب این کودکان و بروز رویدادهای بحرانآمیزی چون وحشتزدگی شبانه یا خوابگردی در خلال آن را به همین خصیصه نسبت دادهاند.
دوم آنکه خواب متناقض که در بدو تولد تقریباً ۵۰ تا ۶۰ درصد خواب را به خود اختصاص میدهد در پایان سال دوم زندگی به ۲۵ تا ۳۰ درصد میرسد و در آستانه بلوغ به خواب بزرگسال نزدیک میشود. بخش عمده این تغییرات به دگرگونیهای هورمونی وابسته است. قلمرو خواب از کودکی تا بزرگسالی را میتوان به دگرگونیهایی که در پی میآیند اشاره کرد:
- طول مدت خواب با افزایش سن کاهش مییابد.
- زمان آغاز خواب شبانه تغییر میکند، درحالیکه تغییر قابلملاحظهای در ساعات بیدار شدن مشاهده نمیشود و بدین ترتیب، مدتزمان کلی خواب کاهش مییابد.
- تعداد چرخههای خواب (خواب کند + خواب متناقض) تقلیل مییابد.
- زمان بروز خواب متناقض تغییر میکند و درصد آن نسبت به مدتزمان کلی خواب کاهش مییابد.
تغییر معنای خواب
در خلال خواب است که ارگانیزم، انرژی خود را ترمیم میکند و سلولهای عصبی احیا میشوند. خواب از ارگانیزم علیه خستگی مفرط و فزون – تنودی حمایت میکند. خواب فقط یک کنش عصبی – فیزیولوژیکی نیست؛ از لحاظ روانشناختی، تأثیر ترمیمکننده آن بهاندازهای است که اشخاص تنیده و عصبی را با خوابانیدن درمان میکنند. برای به خواب رفتن باید قطع روابط با محیط اطراف را پذیرفت. خواب که تا سن سه ماهگی نیازی صرفاً جسمانی است به یک کنش ارتباطی بنیادی تبدیل میشود. شکنندگی خواب نوزاد بهگونهای است که هر عامل برونی نامتناسب مانند صدا، حرارت مفرط و یا تغییرات غیرمنتظره میتواند فرایند آن را مختل کند. تقریباً از حدود سه ماهگی، به خواب رفتن نوزاد کمتر با پایان شیر خوردن ارتباط دارد. در حدود ۹ تا ۱۲ ماهگی، کودک نخستین مخالفتهای جدی با خواب و تمایل به حفظ تماس با محیط را آشکار میکند. اگر کودک در روابط محبتآمیز با مادر یا دیگر موضوعهای موردعلاقهاش ناایمن باشد به هنگام خوابیدن، اضطراب وی پابرجا میماند.
دیدگاههای نظری درباره رؤیاها یا خوابدیدهها
دیدگاه فیزیولوژیکی
فیزیولوژی خواب متناقض
مرحله پنجم خواب یا مرحله خواب متناقض با فعالیت خواب دیدن مطابقت دارد. افرادی که به هنگام وهله خواب متناقض بیدار میشوند، همواره رؤیاهای خود را با دقت به یاد میآورند درحالیکه اگر در جریان خواب عمیق بیدار شوند اینچنین نیست. پژوهشگران به وجود همبستگی بین شدت احساسی رؤیا و شدت تظاهرات خوب متناقض (مکث تنفسی، تسریع ضربان قلب) پی بردهاند.
خواب متناقض، مجموعه منابع ارگانیزم را با کوتاه کردن مدار کنشها یا مکانیزمهایی که نمیتوانند در فعالیت رؤیایی مشارکت داشته باشند، تحت انقیاد خود در میآورد. بهطور متوسط در خلال هشت ساعت خواب شبانه، پنج چرخه وجود دارد. طول مدت هر چرخه بر اساس فواصل بین آغاز دو خواب متناقض مشخص میشود. در آغاز شب، مدتزمان خواب کند و عمیق بیشتر است، اما بهتدریج، طول مدت خواب متناقض افزایش مییابد. بزرگسال جوانی که ۷ تا ۸ ساعت میخوابد، حدود ۱۰۰ دقیقه از مجموع خواب (یعنی ۴ تا ۵ وهله ۱۵ تا ۲۰ دقیقهای) به خوابدیدهها اختصاص مییابد، ضمن آنکه خواب صبحگاهی بیشترین زمان خوابدیدهها را در بر میگیرد.
عامل یا عواملی که توالی مراحل مختلف و بهخصوص مرحله پنجم خواب را ممکن میسازند الزاماً زیست – شیمیایی هستند و از مواد نظمدهنده تشکیلشدهاند. تجربههای متعددی که باعث بیخوابی و یا حذف خواب متناقض شدهاند نشان دادهاند که این عامل با سروتونین مشتبه نمیشود، و ذخیرهسازی آن است که دریافتکنندگان اجرای خواب متناقض را برمیانگیزد.
خوابدیدههای نوزاد
۵۰ تا ۶۰ درصد از مجموع ساعات خواب نوزاد را خواب متناقض تشکیل میدهد. در پایان سال دوم زندگی این نسبت به ۲۵ تا ۳۰ درصد میرسد و در آستانه بلوغ به سطحی که در بزرگسال مشاهده میشود (تقریباً ۲۰ درصد) کاهش پیدا میکند. تعداد دورههای خواب آرام در خلال تحول تغییر زیادی نمیکند. اضافه خواب نوزاد بهخصوص بهصورت خواب متناقض است.
به نظر نمیرسد که تصاویر خواب نوزاد مانند محتوای خوابدیدههای بزرگسالان صریح و سازمانیافته باشند به دلیل اینکه ظرفیتهای دیداری و تجربههای نوزاد هنوز بسیار محدودند.
خواب متناقض معرف نوعی فعالسازی ارتجالی است که به هنگام فقدان محرکهای برونی متجلی میشود و چون نوزاد اغلب در خواب است و توانایی پاسخگویی به محرکهای جهان برونی را ندارد درنتیجه، دورههای خواب متناقض لازم برای تعادل روانی وی متعددترند. بهعبارتدیگر، خواب متناقض در ابتدا وسیلهای برای تحریک درونی رشد عصبی است و سپس تکیهگاه دیداری خوابدیدههای بزرگسال و کودک میشود.
طبقهبندی اختلالهای خواب
قسمت اول: اختلالهای نخستین
الف) نارس خوابیها
- بیخوابی نخستین
- فزون خوابی نخستین
- خوابزدگی
- اختلال خواب وابسته به تنفس
- اختلال ریتم چرخه خواب
- نارس خوابیهای تصریح نشده
ب) پارسومنیا (شبه خواب)
- اختلال کابوس
- اختلال وحشتزدگی به هنگام خواب
- خوابگردی
- پاراسومنیاها تصریح نشده
قسمت دوم: اختلالهای توأم با اختلال روانی دیگر
الف) بیخوابی توأم با اختلال روانی دیگر
ب) فزون خوابی توأم با اختلال روانی دیگر
قسمت سوم: اختلال خواب ناشی از عوارض طبی عمومی
قسمت چهارم: اختلال خواب ناشی از مصرف مواد
گروه نخست: نارس خوابیها
بیخوابیهای نخستین
اختلالهایی هستند که معمولاً در بزرگسالان جوان و میانسالان دیده میشوند اما آغاز آنها میتواند از کودکی و نوجوانی نیز باشد. این اختلال با افزایش سن از فراوانی بیشتری برخوردار میگردد و در زنان بیش از مردان مشاهده میشود. طول مدت آن متغیر است: گاهی در خلال چند ماه پایان میپذیرد و گاهی پس از بروز بهتدریج افزایش مییابد، بهصورت مزمن در میآید و میتواند سالها باقی بماند و گاهی نیز بر حسب رویدادهای کموبیش تنیدگیزای زندگی – جنبه نوسانی دارد. این اختلالهای با وهله به خواب رفتن و یا در خواب ماندن مرتبطاند و کمبود خواب از زاویه کمی یا کیفی، خصیصه اصلی آنها را تشکیل میدهد.
الف) بیخوابیهای دوره اول زندگی
اختلالهای زودرس خواب (شش ماهه اول زندگی) معمولاً به صورت بیخوابیها متجلی میشوند و تنها پس از یک آزمایش دقیق و بالینی و حذف علل جسمانی است که میتوان از بیخوابیهای کنشی سخن به میان آورد.
بیخوابیهای زودرس متداول
فراوانترین نوع بیخوابیها هستند و بر اساس دورههای کوتاه خواب، بیداریهای مکرر، گریهها و فریادها مشخص میشوند. اغلب این بیخوابیها ناشی از شرایط نامساعد مانند شرایط بد صوتی یا ناشیگریهای اطرافیان مانند سختگیری مفرط درباره ساعات تغذیه یا افراط در جیره غذایی هستند اما میتوانند نشاندهنده مشکلات سازشی زودرس بین مادر و نوزاد نیز باشند.
بیخوابیهای زودرس شدید
این بیخوابیها به گونههای متفاوت ظاهر میشوند: گاهی با بیخوابی نا آرام مواجه هستیم: نوزاد مدام نعره میکشد، فریاد میزند، ناآرامی میکند و تنها در لحظههای کوتاهی به علت خستگی مفرط آرام میشود اما بلافاصله فریادهایش را از سر میگیرد. این بیخوابی گاه با حرکتهای ریتم دار، پیچوتاب خوردنهای شدید، برونریزیهای حرکتی توأم با حرکتهای خود شهوتگرای نامتناسب با سن کودک و حتی رفتارهای خودویرانگر همراه است. گاهی با بیخوابی آرام روبهرو میشویم: نوزاد بهآرامی در رختخوابش میماند، در پارهای از اوقات، بیخوابی آرام بهعنوان علامت زودرس اختلالهای وخیم محسوب میشود و بررسی سوابق کودکان درخودمانده یا روان گسسته مبرهن ساخته است که در خلال نخستین سال زندگی آنها، چنین بیخوابیهایی فراوان بودهاند.
بررسی بالینی بیخوابیهای زودرس
کاهی بازخوردهای مادرانه با نیازهای واقعی و فردی نوزاد منطبق نیستند برای مثال کودکی که در خواب است را برای دادن غذا به وی بیدار میکنند. در پارهای دیگر از مواقع، والدین فرزندانشان را بهگونهای مفرط مانند مدام در آغوش گرفتن تحریک میکنند.
بااینحال وقتی اختلالهای خواب جنبه پیگیر و مستمر پیدا میکنند، افزون بر شرایط پرورشی، باید مشکلات ارتباطی مادر – کودک و بهویژه آسیبشناسی روانی مادرانه در نظر گرفته شود.
- رفتار مادر غیرقابلپیشبینی است و در پی رابطهای رضایتبخش، حالتهای بیحوصلگی یا حرکتهای خشونتآمیزی نشان میدهد؛ تناوب محبت و بیتوجهی وی، کودک را دچار سردرگمی عاطفی میکند و یا آنکه مراقبت از کودک بر عهده افراد متعددی قرار دارد؛
- بازخوردهای ناهشیار متناقض مادر نیز میتوانند به انتشار پیامهای متضاد منتهی شوند و یا آنکه موجب گردند تا مادر در تنظیم فاصله بهینه با نوزاد نا توان باشد؛
- بروز افسردگی در خلال بارداری یا پس از زایمان نیز ظرفیت توجه مادران نسبت به نیازهای کودک را بهگونهای قابلملاحظه محدود و دچار اختلال میکند؛
- تجلی اضطراب روان آزردهوار ناشی از مادر شدن نیز میتواند رفتاری اضطرابآمیز را در پی داشته باشد.
ب) بیخوابیهای دوره کودکی
بیخوابیهای متداول
وجود مشکلات وهله به خواب رفتن در کودکان ۲ تا ۵ – ۶ ساله، پیشپاافتاده و تقریباً بهنجار است. پس از ۲ سالگی، در اغلب کودکان یک حالت دوسوگرایی نسبت به خوابدیده میشود. چون از سویی به حفظ استقلال خویش تمایل دارند و از دیگر سو، نیاز وابستگی هنوز در آنها بسیار گسترده است. بنابراین، کودک درعینحال برانگیخته و مضطرب است.
تظاهرات بالینی بیخوابیهای دوره کودکی
تضادورزی به هنگام خواب. کودک به هنگام خواب علیه آن مبارزه میکند، فریاد میزند، ناآرام میشود، بدون آنکه هیچ نوع اضطرابی داشته باشد از رفتن به رختخواب امتناع میکند. وقتی وی را میخوابانند دوباره بلند میشود و اغلب پس از مبارزهای طولانی با والدین تقریباً از حال میرود.
اضطراب و هراس به هنگام خواب و آیینهای خوابیدن. خواب اضطراب جدایی را که در این سنین عادی است، برمیانگیزد و به بروز آیینهای متداول خوابیدن منتهی میشود: کودک میخواهد که بالش، اسباببازی، دستمال یا کفش راحتی یا اشیا دیگر بهطور مخصوص و همواره به یک صورت قرار داده شوند و گاهی خواهان یک لیوان آب، یک آبنبات و یا یک قصه معین است. اما اضطراب جدایی میتواند ابعاد گستردهای بیابد و بیانگر تعارضهای عاطفی بین مادر و کودک باشد. اینگونه هراسها در حدود ۲ تا ۳ سالگی و اغلب پس از وهلههای وقوع خوابدیدههای دلهرهانگیز یا هراسهای شبانه ظاهر میشوند.
بیخوابیهای ناشی از فزون کشی حرکتی. معمولاً با تأخیر در گفتار و تأخیر روانی – حرکتی همراهاند، ناتوانی کودک را در دستیابی به آرامش حرکتی، که لازمه به خواب رفتن است نشان میدهند.
بیخوابیهای ناشی از تحریکپذیری روانی. اغلب کودکانی که از لحاظ کلامی پیشرفتهاند بهسختی به خواب میروند: کودک زمزمه میکند، حرف میزند، میخندد و مدام کوشش میکند تا با بذلهگویی توجه اطرافیانش را نسبت به خود معطوف کند. خواب این کودکان نیز ناآرام است و بلافاصله پس از بیداری، همان کوششهای را برای جلبتوجه به راه میاندازند.
ج) بیخوابیهای دوره نوجوانی
در نوجوان بیخوابی واقعی اغلب نشانه اختلال وخیمی است که با بحران اضطراب همراه است و ممکن است طلیعه یک روان گسستگی حاد باشد. بنابراین دیر به خواب رفتن نوجوان را نباید با بیخوابی واقعی مشتبه کرد: در اغلب موارد کیفیت و کمیت خواب در این نوجوانان بهنجار است اما خواب آنها به طرف پایان شب یا آغاز صبح جابجا شده است، یعنی بهجای آنکه بین ساعتهای ۱۰ شب تا ۸ صبح بخوابند از ۲ صبح تا ظهر میخوابند. چنین جابجاییهایی دارای علل متفاوتی است:
- تمایل به سلطه کامل بر زندگی خود؛
- اضطراب شدید در برابر فعالیتهای کشانندهای؛
- احساس گناهکاری در مقابل خیالپردازیها، خود ارضا گری و ….
نیاز نوجوان به گوش دادن به موسیقی یا خواندن کتاب تا دیروقت را نیز معادل تنظیم فضای گذاری بین بیداری و خواب دانستهاند. همچنین بیخوابی نوجوان ممکن است پیامد حالت تحریکشدگی ناشی از فزون کنشی عقلی، ورزشی و گاهی ارادی (استفاده از آمفتامین) باشد.
بررسی علت شناختی بیخوابیهای نخستین دوره بزرگسالی
مسائل حلنشده زندگی روزمره حرفهای یا شخصی و تعارضهای درون روانی ناهشیار میتوانند با افزایش سطح تحریکپذیری و تنش روانی در فرد، شرایط نامساعدی را برای خواب رفتن و یا در خواب ماندن به وجود آورند. اختلال خواب از احساس گناهکاری ناشی از فرامن، ترس از واپس روی من یا تراکم کشانندههای غریزی به وجود میآید. رشد نایافتگی من موجب میشود تا فرد، امیالش را متوجه جهان پیرامونش کند و اختلال خوب به فواید ثانوی ناشی از بیماری مانند جلبتوجه دیگران منجر شود.
ضوابط تشخیصی بیخوابیهای نخستین بر اساس DSM IV
- شکایت اصلی مربوط به مشکل به خواب رفتن یا در خواب ماندن است یا شکایت از خوابی کهترمیم کننده نیست، لااقل به مدت یک ماه.
- اختلال خواب (یا خستگی روزانه توأم با آن) به ایجاد درماندگی یا عارضههای معنادار بالینی در قلمروهای اجتماعی، حرفهای یا قلمرو و کنشوریهای مهم دیگر منجر میشود.
- اختلال خواب تنها در جریان خوابزدگی، مکث تنفسی در خلال خواب، اختلال چرخه خواب یا شبه خواب بروز نمیکند.
- اختلال تنها در جریان یک اختلال روانی دیگر مانند اختلال افسردگی، اختلال اضطراب تعمیمیافته، دلیریوم، حادث نمیشود.
- اختلال از تأثیر مستقیم فیزیولوژیکی مواد مثل افراط در مصرف مواد یا دارو یا یک عارضه طبی عمومی ناشی نمیشود.
درمانگری بیخوابیهای نخستین
الف) دارو درمانگری
بنزودیازپیمها بهعنوان متداولترین داروهای خوابآور استفاده میشود. مصرف مداوم این داروها با تأثیر بر وهلههای خواب متناقض، کوتاه کردن آنها و همچنین ایجاد کاهش مدتزمان خواب عمیق – ساختار خواب را تغییر میدهد، به خوابیترمیم کننده منجر نمیشود، تقلیل کارآمدی فرد را در پی دارد و بالاخره موجب وابستگی و یا اعتیاد میشود. مصرف آنها فقط باید بهصورت کوتاهمدت باشد و به حداقل مقدار مؤثر کاهش یابد. تجویز دارو در خلال کودکی نیز تقریباً همواره با شکست مواجه میشود. این خطر وجود دارد که فرد در یک چرخه خود دارو درمانگری مزمن گرفتار شود.
ب) درمانگریهای روانشناختی بیخوابیها
نقش عوامل روانشناختی در بیخوابیها بیش از هر اختلال دیگر خواب به اثبات رسیده است. روشهای مختلف تنشزدایی relaxation ((قصد متناقض paradoxical intention، مهار محرک stimulus control)) از روشهای گروه اول هستند. شیوههای متفاوت حل تعارضها و همچنین مداخلهگریهای متمرکز بر مسائل شناختی رفتاری از روشهای درمانگری گروه دوم محسوب میشوند.
روشهای متمرکز بر نشانه مرضی
تنشزدایی. وجه مشترک انواع روشهای تنشزدایی مانند آموزش خود زاد TA، تنشزدایی تدریجی progressive relaxation و یا پسخوراند زیستی dbackbiofee در این است که بیخوابی را ناشی از فعالسازی فیزیولوژیکی نامتناسبی میدانند که امکان کاهش بهینه آن با استفاده از این روشها وجود دارد. یادگیری روشهای تنشزدایی بر حسب روش و بیمار مستلزم مدتزمانی بیش و کم طولانی است و تمرینها باید به صورت منظم انجام شود. میتوان این احتمال را در نظر گرفت که روشهای تنشزدایی با معطوف کردن توجه فرد نسبت به فرایندهای جسمانی، مانعی در راه تمرکز افکار وی بر اختلالهای خواب به وجود میآورند و در حقیقت اثر بخشی آنها از تأثیرشان در سطح شناختی ناشی میشود.
روش قصد متناقض. این روش توسط فرانکل ابداع شده است که قطع نشخوارهای فکری درباره فقدان خواب، نقش بنیادی را ایفا میکند. در این روش از بیمار میخواهند به جای هدف قرار دادن خواب، کوشش کند تا بیدار بماند و به مشاهده واکنشهای جسمانی خود بپردازد.
روش مهار محرک. این روش توسط بوتزین ابداع شد. محرکهایی که تداعیگر خواب هستند (اتاقخواب، تختخواب، محیط پیرامونی) بهصورت محرکهایی درمیآیند که نشانگر خواباند و نقش تقویتکننده را ایفا میکنند. وقتی یک فرد اغلب اوقات در رختخواب کتاب میخواند، به نشخوار فکری میپردازد، تلویزیون تماشا میکند، مینوشد و …، چهارچوب خوابیدن بهعنوان محرک نشانگری برای خواب محسوب نمیشود بلکه بهصورت چهارچوبی برای خواندن، نشخوار فکری و یا فعالیتهای دیگری که بازدارنده خواباند درمیآید. بنابراین درمانگری اختلالهای خواب مستلزم تحلیل و تغییر این شرایط است و درمانگر، هدفهایی را که در پی میآیند دنبال میکند:
- تقویت محرکهای نشانگر خواب (مانند رختخواب)؛
- کاهش محرکهای نشانگر رفتارهای ناسازگار با خواب؛
- کمک به بیمار در تنظیم آهنگ بیداری – خواب خویشتن
- هرگز به رختخواب نرود مگر آنکه خسته و آماده خوابیدن باشد.
- از رختخواب فقط برای خوابیدن استفاده کند و نه برای خواندن، تماشای تلویزیون، نشخوار فکری و جز آن.
- اگر پس از حدود ده دقیقه نتوانست بخوابد، از جای خود بلند شود، به اتاق دیگری برود، هراندازه میخواهد بیدار بماند و به رخت خواب بازنگردد مگر آنکه کاملاً آماده خوابیدن باشد.
- اگر بازهم در خلال ده دقیقه به خواب نرفت روشی را که در بند ۳ شرح داده شد تکرار کند.
- هر روز صبح در ساعت معینی از خواب برخیزد بدون آنکه به مدتزمان خواب و یا حالت خستگی خود توجه کند.
- در خلال روز نخوابد و از استراحت روزانه اجتناب کند.
روشهای متمرکز بر مشکلات و تعارضها
روشهای متمرکز بر تعارضها. روشهای روان تحلیل گری و درمانگری راجرزی بر این فرض مبتنی هستند که اختلال خواب نشانه یک تعارض درون روانی است؛ تعارضی که حل آن موجب از بین رفتن اختلال میشود. بیتردید در اغلب مواقع، چنین تعارضهایی میتوانند اختلالهای خواب را در پی داشته باشند اما باید متذکر شد که تاکنون روان تحلیل گران و درمان گران راجرزی روش خاصی را برای درمان بیخوابیها پیشنهاد نکردهاند.
روشهای درمانگری شناختی – رفتاری نگر. کار خود را بهطور مستقیم از اختلال آغاز میکند و سپس با در نظر گرفتن دیگر مسائل بیمار، از آن فراتر میرود. نکته اخیر دارای اهمیتی بنیادی است چون تجربه نشان داده است که در بیشتر مواقع، بیخوابیها بسیار پیچیده و با مسائلی در قلمروهای مختلف رفتاری تواماند و بدین دلیل، تحلیل جزییات رفتار فرد را الزامی میسازد.
فزونخوابی نخستین
الف) فزونخوابی نخستین
فزون خوابی درعینحال بر اساس خواب مفرط شبانه یا خوابآلودگی در خلال روز متمایز میشود و فراوانی آن به مراتب کمتر از بیخوابیهاست. این خوابآلودگی مفرط دستکم یک ماه طول میکشد و نه تنها به درماندگی فرد منجر میشود بلکه اغلب نارساکنشوریهای اجتماعی، حرفهای یا قلمروهای مهم دیگر را در پی دارد. مدتزمان خواب شبانه بین ۸ تا ۱۲ ساعت است و فرد به سختی میتواند صبحها از خواب برخیزد. خوابآلودگی مفرط که بهتدریج افزایش مییابد و جنبه یک حمله ناگهانی را ندارد، در خلال ساعات معمول بیداری بهصورت خوابهای روزانه ارادی یا وهلههای غیرارادی خواب متجلی میشود.
مدتزمان خوابهای روزانه معمولاً زیاد است (یک ساعت یا بیشتر) و اغلب بیماران آن را ترمیمکننده یا نیروبخش نمیدانند. خواب غیرارادی اغلب در موقعیتهایی رخ میدهد که سطوح تحریکپذیری و فعالیت پایینی دارند (برای مثال به هنگام حضور در یک سخنرانی، خواندن، تماشای تلویزیون یا رانندگی در جادهها). گاهی فزون خوابی منعکسکننده حالات مرضی مختلف است و در پارهای از بیماران افسرده بهخصوص آنهایی که به آشفتگی یا کم آشفتگی مبتلا هستند، دیده میشود. در خلال وهلههای پیشقاعدگی، به هنگام یائسگی یا در جریان حاملگی نیز احتمال بروز خوابآلودگی مفرط وجود دارد اما علت ارتباط اختلالهای خواب با این وهلهها هنوز شناخته شده نیست.
ب) فزون خوابی بازگشتی (راجعه)
اصطلاحی است که برای متمایز کردن خوابآلودگیهای متناوب مفرط به کار میرود و هنگامی میتوان به این تشخیص مبادرت کرد که دورههای خوابآلودگی افراطی دستکم به مدت سه روز چندین بار در سال و لااقل به مدت دو سال وجود داشته باشند. مدتزمان خواب و سطح مراقبت در بین وهلههای خوابآلودگی بهنجار است. این اختلال نشانگان کلاین لوین را نیز در بر میگیرد؛ نشانگانی که به نارساکنشی نواحی لیمبیک یا هیپوتالاموس مغز نسبت داده شده است. مبتلایان به این اختلال اخیر میتوانند ۱۸ تا ۲۰ ساعت به طور متوالی بخوابند یا در رختخواب بمانند. خوابآلودگی در این بیماران با ویژگیهای بالینی دیگر که نشانگر فقدان بازداری هستند تواماند. برای مثال میتوان به تمایلات جنسی مهار نشده و فعالیتهای استمنایی آشکار- بهخصوص در مردان اشاره کرد. پرخوری بیاختیار، بهخصوص علاقه به اغذیه شیرین همراه با افزایش سریع ورن، تحریکپذیری، شخصیت زدایی، افسردگی، اغتشاش فکری و توهمهای مقطعی، حدی از یادزدودگی و حتی برانگیختگیهای رفتاری را نیز در پارهای از بیماران خاطرنشان کردهاند. گاهی تنیدگیهای هیجانی و بیماریهای توان با تب شدید، وهلههای فزون خوابآلودگی را تسریع میکنند. در پارهای از زنان در وهلههای معینی از چرخه عادات ماهانه، دورههای فزون خوابی مشاهده میشود.
فراوانی و سن بروز فزون خوابیهای نخستین
فراوانی واقعی فزون خوابی نخستین هنوز مشخص نیست. فزون خوابی راجعه یا نشانگان کلاین لوین بسیار نادر است. فزون خوابی نخستین معمولاً بین ۱۵ تا ۳۰ سالگی آغاز میشود و در خلال چند هفته یا چند ماه گسترش مییابد و در صورت عدم درمان مزمن میشود.
نشانگان کلاین لوین نیز در نوجوانی شروع میشود و میتواند دها سال به صورت ادواری ادامه یابد اما اغلب در سنین میانسالی از بین میرود.
اختلال خوابزدگی
تعریف خوابزدگی
خوابزدگی اختلالی است که بر اساس حملههای غیرقابل مقاومت یک خواب نیروبخش یا ترمیمکننده مشخص میشود و علت آن هنوز مشخص نیست. فراوانی خوابزدگی در زنان و مردان به طور مساوی بین ۰٫۰۲ درصد تا ۱۶ درصد است. خوابآلودگی روزانه در خلال نوجوانی از لحاظ بالینی معنادار میشود. بااینحال، از سطح پیش مدرسهای یا در شروع مدرسه میتواند تاریخچهای داشته باشد. پس از ۴۰ سالگی این بیماری به ندرت بروز میکند.
ضوابط تشخیصی خوابزدگی بر اساس DSM IV
- حملههای غیرقابل مقاومت خواب نیروبخش که در خلال روز، لااقل به مدت سه ماه به وقوع میپیوندند.
- وجود یک یا دو نشانه از نشانههایی که در پی میآیند:
- تعلیق عضلانی، یعنی وهلههای کوتاه از دست دادن تنود عضلانی که اغلب با هیجان شدید همراهاند.
- بروز بازگشتی عناصر خواب متناقض REM در وهله انتقال بین خوابوبیداری که بهصورت توهمهای نیمهخواب (بعد و قبل از خواب عمیق) یا فلج خواب (در آغاز یا پایان وهلههای خواب) متجلی میشود.
- اختلال ناشی از تأثیر فیزیولوژیک مستقیم یک ماده مانند افراط در مصرف مواد یا دارو یا یک عارضه طبی عمومی نیست.
درمانگری فزون خوابی و خوابزدگی
نخست باید اطمینان حاصل کرد که علت عصبشناختی مانند انسفالیت، فزون تنشی درون جمجمهای، ضربهمغزی یا یک علت سوخت و سازی وجود ندارد. در اغلب موارد فزون خوابیها از علل روانشناختی ناشی میشوند و میتوانند نشاندهنده یک افسردگی پنهان باشند. فرد برای گریز از مشکلات روزمره زندگی به خواب پناه میبرد.
اختلال خواب وابسته به تنفس
انقطاع خوابی که به خوابآلودگی مفرط با بیخوابی منجر شود. مشکل اصلی مبتلایان، خوابآلودگی مفرط ناشی از بیداریهای مکرر شبانه است؛ بیداریهایی که در نتیجه کوشش فرد برای تنفس بهنجار به وقوع میپیوندند. خوابآلودگی در موقعیتهای توأم با آرامش مانند موقعیت خواندن یا تماشای تلویزیون آشکار است. وقتی جنبه افراطی پیدا میکند فرد ممکن است در حال صحبت کردن، راه رفتن و یا رانندگی نیز به خواب رود. استراحتهای کوتاهمدت معمولاً خستگی را رفع نمیکنند و به سردردهای شدید به هنگام بیداری منجر میشوند. افراد مبتلا از خوابآلودگی روزانه ناراحتاند و پارهای از آنها نیز از مشکلات تنفسی به هنگام دراز کشیدن یا خوابیدن شکایت دارند. پاره از بیماران بهمنظور بیاهمیت جلوه دادن خوابآلودگی خود، از اینکه در هر جا و هر زمان میتوانند بخوابند با غرور صحبت میکنند.
ضوابط تشخیصی اختلال خواب وابسته به تنفس بر اساس DSM IV
- انقطاع خواب که منجر به خوابآلودگی مفرط یا بیخوابی میشود و با یک عارضه تنفسی مرتبط با خواب مانند نشانگان مکث تنفسی انسدادی یا مرکزی و یا نشانگان صدادار نفستنگی مرکزی مرتبط است.
- اختلال بر اساس یک اختلال روانی دیگر تبیین نمیشود و از تأثیر فیزیولوژیک مستقیم یک ماده مانند افراط در مصرف مواد یا دارو یا یک عارضه طبی عمومی به غیر از یک اختلال تنفسی ناشی نمیگردد.
- کدگذاری اختلال خواب وابسته به تنفس باید روی محور III نیز مشخص شود.
اختلال ریتم چرخه خواب
ویژگی اصلی این اختلال، قطع مدام یا متناوب خواب است که در نتیجه عدم مطابقت سیستم چرخهای درونزاد که مسئول تناوب بیداری / خواب خاص هر فرد است با اجبارهای برونی در مورد وقت خوابیدن و طول مدت خواب به وجود میآید. افراد مبتلا به این اختلال از اینکه در پارهای از ساعات روز دچار بیخوابی و در پارهای دیگر از مواقع دچار خوابآلودگی میشوند، در رنج بوده یا از نابسامانیهایی که در کنشوری اجتماعی، حرفهای و یا در قلمروهای دیگر زندگی آنها به وجود میآیند، احساس درماندگی کنند.
ضوابط تشخیصی اختلال ریتم چرخه خواب بر اساس DSM IV
- الگوی دائم یا مکرر انقطاع خواب که به خوابآلودگی مفرط یا بیخوابی منتهی میشود و ناشی از عدم مطابقت بین تناوب بیداری – خواب متداول در محیط زندگی شخصی و چرخه بیداری – خواب خاص اوست.
- اختلال خواب باعث درماندگی یا عارضه معنادار بالینی در کنشوری اجتماعی، حرفهای یا زمینههای مهم دیگر میشود.
- اختلال تنها در جریان یک اختلال دیگر خواب یا یک اختلال روانی دیگر بروز نمیکند.
- اختلال از تأثیر فیزیولوژیک مستقیم یک ماده مانند افراط در مصرف مواد یا دارو یا یک عارضه طبی عمومی ناشی نمیشود.
تصریح میشود:
ریخت توأم با تأخیر وهله خواب: الگوی پایدار دیر به خواب رفتن و دیر بیدار شدن با ناتوانی در زودتر خوابیدن و زودتر بیدار شدن.
ریخت تغییر افق زمانی: دورههای خوابوبیداری نامتناسب با وقت محلی پس از سفرهای مکرری که شامل گذشتن از بیش از یک منطقه زمانی است.
ریخت کار نوبتی (چرخهای): بیخوابی در خلال دوره اصلی خواب یا خوابآلودگی مفرط در خلال دوره اصلی بیداری که بر اثر کار نوبتی شبانه یا تغییر مکرر ساعتهای کار، به وجود میآید.
ریخت تصریح نشده: مانند جلو افتادن وهله خواب، تناوب بیداری خواب، که با چرخه ۲۴ ساعته متفاوت است، تناوب نامنظم بیداری خواب یک الگوی تصریح نشده دیگر.
نارس خوابیهای نامشخص بر اساس DSM IV
شامل بیخوابیها، فزون خوابیها یا اختلالهای چرخهای خواب است که با ضوابط هیچ یک از نارس خوابیهای خاص مطابقت ندارند.
- بیخوابیها و فزون خوابیهای معنادار بالینی که به عوامل محیطی مانند صدا، نور یا مزاحمتهای مکرر نسبت داده میشوند.
- خوابآلودگی مفرط که با محرومیت دائم از خواب مرتبط است.
- نشانگان ایدیوپاتیک: دریافتهای حسی ناراحتکنندهای که نیاز شدید به حرکت دادن پاها را به وجود میآورند. این دریافتها معمولاً به هنگام شب و قبل از به خواب رفتن آغاز میشوند و با حرکت دادن پاها و یا راه رفتن موقت آرام میگردند.
- نشانگان ایدیوپاتیک حرکتهای ادواری اعضا، حرکتهای مکرر و با دامنه کوتاه و ضعیف به خصوص در انتهای اعضای زیرین. این حرکتها در حولوحوش زمان به خواب رفتن آغاز میشوند و در خلال مراحل ۳ و ۴ خواب نامتناقض و در جریان خواب متناقض کاهش مییابند. تقریباً هر ۲۰ تا ۶۰ ثانیه تکرار میشوند.
- موقعیتهایی که در آنها متخصص بالینی به وجود نارساخوابی پی میبرد اما نمیتواند آن را به یک بیخوابی نخستین، یک عارضه جسمانی یا مصرف دارو ربط دهد.
اختلالهای شبه خواب (پاراسومنیاها)
اختلالهایی هستند که بر اساس رفتارهای بهنجار و یا بروز پدیدههای فیزیولوژیک در خلال خواب، در جریان مراحل خاص آن و یا در وهلههای انتقال خواب – بیداری مشخص میشوند. در این اختلالها، مشکل اصلی بهخودیخود متوجه خواب نیست بلکه ناشی از رویدادهایی است که فرایند خواب را مختل میکنند. گروهی در وهله حرکتهای سریع چشم REM متجلی میگردند (مانند کابوسها یا فلج خواب) و آنهایی که در جریان خواب کند NREM بروز میکنند (مانند خوابگردی و وحشتزدگی شبانه)
کابوسها
در وهله خواب متناقض بروز میکنند و رویدادهای تنیدگی زا نیز به افزایش آنها منجر میشوند، معمولاً فرد را بیدار میکنند و در اغلب مواقع، وی میتواند دستکم بخشی از خوابدیدههای خود را به یاد آورد. کابوسها در زنان ۲ تا ۴ برابر مردان است.
وحشتزدگیهای شبانه
معمولاً یک رفتار توهمی شبانه است که با بیداریهای ناگهانی مشخص میشود.
- وهلههای بازگشتی بیداری ناگهانی که معمولاً در ثلث اول دوره اصلی خواب بروز میکند و با یک فریاد وحشت آغاز میشوند.
- وجود ترس گسترده و تشدید فعالیت دستگاه عصبی خودمختار در خلال هر وهله که بر اساس نشانههایی مانند فزون تپشی، تسریع تنفس و تعرق مشخص میشود.
- واکنش فرد نسبت به کوششهایی که دیگران برای آسودهخاطر ساختن وی به هنگام رویداد به عمل میآورند ناچیز است.
- مشروح خوابدیده به یا نمیآید و وهله وحشتزدگی فراموش میشود.
- این وهلهها به ایجاد درماندگی و عارضه معنادار بالینی در قلمروهای اجتماعی، حرفهای یا قلمرو کنشوریهای مهم دیگر منجر میشوند.
- اختلال از تأثیر فیزیولوژیک مستقیم یک ماده (مانند افراط در مصرف مواد یا دارو) یا یک عارضه طبی عمومی ناشی نمیشود.
خوابگردی
- وهلههای مکرری که طی آنها، فرد از رختخواب خود برمیخیزد و در حین خواب به حرکت درمیآید. این رویداد معمولاً در خلال ثلث اول دوره خواب به وقوع میپیوندد.
- فرد در جریان خوابگردی دارای چهرهای بیحالت و نگاهی ثابت است و نسبت به کوششهای اطرافیان بهمنظور ایجاد ارتباط با وی واکنش نشان نمیدهند و بهسختی میتوان او را بیدار کرد.
- وقتی فرد بیدار میشود، هیچ خاطرهای از رویداد را حفظ نکرده است.
- چند دقیقه پس از بیدار شدن از یک وهله خوابگردی، دیگر هیچ اختلالی در فعالیت عقلی یا در رفتار فرد مشاهده نمیشود. اگر چه ممکن است برای مدتزمان کوتاهی پس از بیداری، شاهد اغتشاش و از دست دادن جهتیابی باشیم.
- خوابگردی به ایجاد درماندگی و عارضه معنادار بالینی در قلمروهای اجتماعی، حرفهای یا قلمرو کنشوریهای مهم دیگر منجر میشود.
- اختلال از تأثیر فیزیولوژیک مستقیم یک ماده (مانند افراط در مصرف مواد یا دارو) یا یک عارضه طبی عمومی ناشی نمیشود.
درمانگری
مصرف یک ماهه یک قرص کامل و پس از آن نصف یک قرص آمی نپتین در خصوص اختلال خوابگردی نتیجهبخش است.
اختلالهای شبه خواب تصریح نشده
اختلال رفتار مرتبط با خواب متناقض. فعالیت حرکتی غالباً شدیدی که در خلال خواب متناقض متجلی میشود. این وهلهها در ساعتهای دیرتر شب بروز میکنند و با خواب دیدههایی همراهاند که فرد خاطره دقیقی از آنها را حفظ میکند.
فلج خواب. ناتوانی در انجام حرکتهای ارادی در جریان گذار بین حالت بیداری و خواب. وهلهها میتوانند به هنگام گذار از بیداری به خواب یا از خواب به بیداری بروز کنند. این وهلهها معمولاً با یک اضطراب مفرط و در پارهای از موارد با ترس از یک مرگ قریبالوقوع همراهاند.
خودکاریهای حرکتی: حرکتهای ریتم دار در خلال خواب. اغلب در پسران پیش از ۳ تا ۴ سالگی بروز میکند. این اختلال در آغاز کاملاً بیصداست اما هنگامیکه حرکتهای کودک به ایجاد سروصدا منجر میشود والدین باید به کلینیک مراجعه کنند. حرکتهای ریتم دار معمولاً در نیمههای شب ظاهر میشوند، چند ثانیه طول میکشند و هر شب ۳ یا ۴ بار تکرار میشوند. آهنگ حرکت همواره منظم است یعنی هر ثانیه یک حرکت انجام میگیرد.
حرکت ممکن است بسیار شدید و پر سروصدا شود تا حدی که تختخواب کودک را جابجا کند. در واقع کودک برانگیختگیهای خود را بر اساس فراوانی نوسانهای تختخواب تنظیم میکند و همین امر است که به ایجاد انعکاس میانجامد بدون آنکه نیروی مصرفشده واقعی زیاد باشد. این حرکتها معمولاً پس از ۳ – ۴ سالگی خودبهخود از بین میروند. حرکتهای ریتم دار اغلب در مراحل خواب کند و بهندرت در وهله خواب متناقض بروز میکنند.
حرکتهای ریتم دار هیچ ارتباطی با صرع شبانه یا هر نابهنجاری دیگر خواب ندارد و به هیچوجه نمیتوان درمانهای ضد صرع را درباره آنها به کار برد یا هر نوع داروی دیگری را تجویز کرد. اگر تشک روی زمین انداخته شود از هر نوع انعکاس صدا جلوگیری میشود و نشانه مرضی کاهش مییابد.
اختلالهای خواب توأم با یک اختلال روانی دیگر
بیخوابی همراه با یک اختلال روانی دیگر
- ناراحتی اصلی که دست کم یک ماه طول میکشد مربوط به مشکل به خواب رفتن و در خواب ماندن است یا شکایت از خوابی که نیروبخش و ترمیمکننده نیست و خستگی یا اختلال در کنشوری روزانه را در پی دارد.
- اختلال خواب با پیامدهای روزانه آن به ایجاد درماندگی مشخص یا اختلال در کنشوری اجتماعی، حرفهای یا در قلمروهای مهم دیگر منجر میشود.
- بیخوابی با یک اختلال دیگر در محورهای ۱ یا ۲ مانند اختلال افسردگی مهاد، اضطراب تعمیمیافته، اختلال سازش یافتگی توأم با اضطراب، مرتبط است اما وخامت آن در حدی است که به تنهایی یک آزمایش بالینی را توجیه میکند.
- اغتشاش خواب بر اساس یک اختلال دیگر خواب تبیین نمیشود.
- اختلال از تأثیر فیزیولوژیک مستقیم یک ماده (مانند افراط در مصرف مواد یا دارو) یا یک عارضه طبی عمومی ناشی نمیشود.
فزون خوابی همراه با یک اختلال روانی دیگر
- ناراحتی اصلی که دست کم یک ماه طول میکشد مربوط به وجود خوابآلودگی مفرط است که بر اساس وهلههای طولانی خواب یا وهلههای خواب روزانه که تقریباً هر روز به وقوع میپیوندند نشان داده میشود.
- خوابآلودگی مفرط به ایجاد درماندگی مشخصی یا اختلال در کنشوری اجتماعی، حرفهای یا در قلمروهای مهم دیگر منجر میشود.
- خوابآلودگی با یک اختلال دیگر در محورهای ۱ یا ۲ مانند اختلال افسردگی مهاد، اضطراب تعمیمیافته، اختلال سازش یافتگی توأم با اضطراب، مرتبط است اما وخامت آن در حدی است که بهتنهایی یک آزمایش بالینی را توجیه میکند.
- اغتشاش خواب بر اساس یک اختلال دیگر خواب یا کمبود مقدار خواب تبیین نمیشود.
- اختلال از تأثیر فیزیولوژیک مستقیم یک ماده (مانند افراط در مصرف مواد یا دارو) یا یک عارضه طبی عمومی ناشی نمیشود.
اختلالهای خواب ناشی از یک عارضه طبی عمومی
- وجود اختلال بارز خواب که وخامت آن در حدی است که بهتنهایی یک آزمایش بالینی را توجیه کند.
- تاریخچه بیماری، آزمایش جسمانی و آزمایشهای مکمل نشان میدهند که اختلال خوب ناشی از تأثیر فیزیولوژیکی مستقیم یک عارضه طبی عمومی است.
- اختلال بر اساس یک اختلال روانی دیگر (مانند اختلال سازش یافتگی که در آن یک عارضه بدنی وخیم بهمنزله عامل اصلی تنیدگی است تبیین نمیشود.
- اختلال تنها در جریان یک دلیریوم بروز نمیکند.
- اختلال با ضوابط اختلال خواب وابسته به تنفس یا خوابزدگی مطابقت نمیکند.
- اختلال خواب به ایجاد درماندگی بارز یا معلولیت در کنشوری اجتماعی، حرفهای یا قلمروهای مهم دیگر منجر میشود.
تصریح شود:
ریخت بیخوابی: درصورتیکه بیخوابی بر جدول بالینی غلبه داشته باشد.
ریخت فزون خوابی: درصورتیکه فزون خوابی بر جدول بالینی غلبه داشته باشد.
ریخت شبه خواب: درصورتیکه اختلالهای شبه خواب بر جدول بالینی غلبه داشته باشد.
ریخت مختلط: درصورتیکه چندین ریخت اختلال خواب مشاهده شوند بدون آنکه هیچ یک بر جدول بالینی غلبه داشته باشند.
اختلال خواب ناشی از مصرف یک ماده
- وجود اختلال بارز خواب که وخامت آن در حدی است که انجام یک آزمایش بالینی را بهتنهایی توجیه میکند.
- تاریخچه بیماری، آزمایش جسمانی یا آزمایشهای مکمل وجود نکات a یا b را برجسته میسازند:
- نشانههای ضابطه ۱ به هنگام یا در مدتی کمتر از یک ماه پس از مسمومیت یا ترک یک ماده بروز کردهاند.
- رابطهای علی بین مصرف یک دارو و اختلال خواب وجود داشته است.
- این اختلال بر اساس اختلال خواب دیگری که ناشی از مصرف یک ماده نیست تبیین نمیشود. مثالهای زیر نشان میدهند که در چه مواردی میتوان نشانهها را به اختلال خوابی که ناشی از مصرف یک ماده نیست نسبت داد. الف) بروز نشانههای قبل از آغاز مصرف ماده یا دارو. ب) تداوم طولانی نشانههای برای مثال به مدت یک ماه پس از ترک ناگهانی ماده یا مسمومیت وخیم و یا وجود نشانههایی که با نوع مقدار یا مصرف ماده نا متناسباند.
- اختلال تنها در جریان یک دلیریوم بروز نمیکند.
- اختلال خواب به ایجاد درماندگی بارز یا معلولیت در کنشوری اجتماعی، حرفهای یا قلمروهای مهم دیگر منجر میشود.
تصریح ریخت اختلال خواب
ریخت بیخوابی: درصورتیکه بیخوابی بر جدول بالینی غلبه داشته باشد.
ریخت فزون خوابی: درصورتیکه فزون خوابی بر جدول بالینی غلبه داشته باشد.
ریخت شبه خواب: درصورتیکه اختلالهای شبه خواب بر جدول بالینی غلبه داشته باشد.
ریخت مختلط: درصورتیکه چندین ریخت اختلال خواب مشاهده شوند بدون آنکه هیچ یک بر جدول بالینی غلبه داشته باشند.
تصریح میشود:
شروع اختلال در جریان مسمومیت: اگر ضوابط مسمومیت ناشی از مصرف یک ماده وجود داشته باشند و نشانهها در خلال نشانگان مسمومیت بروز کنند.
شروع اختلال در جریان ترک ماده: اگر ضوابط ترک یک ماده وجود داشته باشند و نشانهها در جریان یا اندکی بعد از نشانگان ترک ماده بروز کنند.
پیمان دوستی
۱۲ خرداد ۹۴