ما بحث نابهنجاریهای جنسی را با ناراحتکنندهترین اختلال آغاز کردیم. این اختلال، بچهبازی است که به موجب آن، یک فرد بزرگسال (۱۶ ساله یا مسنتر)، به کودکانی که از لحاظ جنسی ناپختهاند، تمایلات جنسی غیر قابلکنترل دارد. گاهی این ماجراها حالت وحشتناکی میگیرد، مثل زمانی که کودکان انواع شکنجههای هولناک، مانند ربوده شدن و سوءاستفادهی جنسی برای مدت چند ماه یا حتی چند سال متحمل میشوند. گرچه این موارد افراطی نادر هستند، ولی میزان شیوع سوءاستفاده جنسی از کودکان بهطور ناراحتکننده در ایالاتمتحده بالاست.
برآوردها حاکی است که ۱۰ تا ۱۵ درصد همهٔ کودکان و نوجوانان حداقل یک بار در سالهای اولیهٔ رشدشان مورد آزار جنسی قرار گرفتهاند، بهطوریکه دخترها دو برابر پسرها قربانی شدهاند (مرازک،۱۹۸۴). اکثر بچهبازها مرد هستند، تقریباً ۷۵ درصد آنها دخترها را به عنوان قربانی خود انتخاب میکنند. افراد مبتلا به این اختلال سخت درمان میشوند. کاملاً مشخص شده است که این اختلال قدری در منش بچهبازها تثبیت شده است که حتی بعد از چند دوره حبس یا درمان، به رفتار آزارندهٔ خود برگشت پیدا میکنند (پرنتکی، لی، وکرس،۱۹۹۷).
انواع بچهبازی
گرچه طبق تعریف، بچهبازها جذب کودکان میشوند، اما ترجیحات جنسی و رفتار آنها خیلی متفاوت است. برخی تکانههای خود را بروز نمیدهند، بلکه خیالپردازیها و تمایلات ناراحتکنندهی آزار رساندن به کودکان دارند. آنهایی که طبق تکانههای بچهبازی خود عمل میکنند، اعمالی مثل لخت کردن کودک، نوازش کردن اندام تناسلی کودک، واداشتن کودک به مشارکت در فعالیت دهانی – تناسلی، و آمیزش مهبلی یا مقعدی انجام میدهند.
پژوهشگران برای طبقهبندی بچهبازها از سیستمهای مختلف استفاده کردهاند. یکی از طبقهبندیهای بسیار مفید (لانیون،۱۹۸۶) متمایز کردن مزاحمان موقعیتی، مزاحمان ترجیحی، و متجاوزان جنسی به کودک است. مزاحمان موقعیتی، سابقهی رشد و تمایلات جنسی بهنجار دارند؛ آنها در بزرگسالی عمدتاً رابطه با سایر بزرگسالان را دوست دارند. بااینحال، در برخی موقعیتها، مثلاً، در زمانی، تکانهی نیرومند رابطهی جنسی با کودک بر آنها چیره میشود. مزاحمان موقعیتی، بهجای اینکه بعدازاین اتفاق احساس آرامش کنند، ناراحت میشوند.
در مورد مزاحم ترجیحی، رفتار بچهبازی در شخصیت و سبک زندگی وی تثبیت شده است و او کودکان، مخصوصاً پسرها را ترجیح میدهد. او مصلحتی ازدواج میکند، برای اینکه نزدیک کودکان باشد یا پوششی برای اختلالش باشد. مزاحم ترجیحی هیچ اشکالی در رفتارش نمیبیند؛ اگر اشکالی هم وجود داشته باشد، از نظر او به خاطر آن است که جامعه صرفاً این نوع ابراز تمایل جنسی را نمیپسندد. متجاوز جنسی به کودک، سوء استفادهکنندهی خشن از کودک است که رفتارش جلوهای از سابقهای جنسی خصمانه است.
مدل دیگر، بهطورکلی، در مورد رفتار متجاوزان جنسی مصداق دارد، اما برای شناختن بچهبازی بسیار مناسب است. طبق این مدل (هال، شوندریک، و هیرشمن،۱۹۹۳)، چهار خرده تیپ متجاوزان جنسی وجود دارد: فیزولوژیکی، شناختی، عاطفی، و مرتبط یا رشد. متجاوز فیزیولوژیکی که الگوهای انگیختگی جنسی منحرف دارد، به احتمال بیشتری پسربچهها را انتخاب میکند و قربانیان متعدد دارد، اما از خشونت جسمانی و تعرض غیرجنسی پرهیز میکند. متجاوز شناختی، تعرض جنسی خود را برنامهریزی میکند که به احتمال زیاد تجاوز به آشنایان یا زنا با محارم است که از آنچه در سایر خرده تیپها یافت میشود، کمتر تکانشی و خشونتآمیز است.
متجاوز عاطفی، که فاقد کنترل عاطفی است، به تعرض جنسیای میپردازد که فرصتطلبانه، بدون برنامهریزی، و اغلب خشونتآمیز است. متجاوزان عاطفیای که به کودکان تجاوز میکنند، بیشتر مستعد رنج بردن از افسردگی هستند، درحالیکه، آنهایی که به بزرگسالان تجاوز میکنند، بیشتر خشمگین هستند. متجاوزان جنسیای که مشکلات شخصیتی مرتبط با رشد دارند، از تاریخچهی طولانی مشکلات شخصیتی و سازگاری، تعارضهای خانوادگی و میانفردی، و قربانی شدن در کودکی برخوردارند، و به شکلهای خشونتآمیز تعرض جنسی میپردازند. پیشآگهی درمان این گروه آخر، از همه ضعیفتر است.
نظریهها و درمان بچهبازی
به خاطر صدمهی شدیدتری که رفتار بچهبازی به قربانیان بیگناه وارد میکند، در مورد آن بیش از سایر نابهنجاریهای جنسی تحقیق شده است. ما به شناختن و درمان این اختلال در این بخش توجه بیشتری میکنیم . خواهید دید که مدل زیستی-روانی-اجتمایی بچهبازی به علت تغییر متقابل عوامل فیزیولوژیکی، روانشناختی، و اجتماعی-فرهنگی بر پرورش آن، مدل بسیار مناسبی است.
متخصصان بالینی و پژوهشگران که در محدودهی دیدگاه زیستی فعالیت میکنند، به شناختن علتهای بچهبازی کمتر از یافتن درمان تنی که تمایلات جنسی فرد را کاهش دهد، علاقه دارند. در نتیجه، تعدادی از رویکردها سیستم درونریز را هدف قرار دادهاند، مثلاً، برای کاهش دادن سائق جنسی بچهباز، هورمون زنانهی پروژسترون را تجویز میکنند تا از این راه سطح تستوسترون او پایین آورند. رویکرد دیگر، تجویز داروهای ضدآندروژن است که همین تأثیر را دارند. اخیراً پژوهشگران درمانی را ابداع کردهاند که عبارت است از تجویز مادهای که با جلوگیری از فعالیت غدهی هیپوفیز، ترشح تستوسترون را کاهش میدهد. گرچه این مداخله تأثیرات مثبتی دارد، با این حال، ترکیب کردن درمانهای پزشکی با رواندرمانی، ضروری به نظر میرسد (روسلر و ویتزوتوم،۲۰۰۰).
رادیکالترین مداخلهی پزشکی، جراحی را شامل میشود. اختگی، یا برداشتن بیضهها به قصد از بین بردن تولید تستوسترون صورت میگیرد. مداخله جراحی دیگر، هیپوتالاموتئمی، یا تخریب هستهی قدامی-میانی هیپوتالاموس است. این روش به قصد تغییر دادن الگوهای انگیختگی جنسی فرد با هدف قرار دادن منبع این الگوها در سیستم عصبی مرکزی انجام میگیرد. از شیوههای هیپوتالاموتومی بیشتر در آلمان استفاده شده، ولی اثر بخشی آن محدود بوده است.
پژوهشگران در آلمان، هورمون محرک جسم زرد –(LHRH) هورمون راهانداز را نیز امتحان کردهاند. این ماده به طور طبیعی در زنان وجود دارد که تولید هورمونهای جنسی زنانه را راهاندازی میکند. گزارش شده است که این درمان، وقوع نعوظ آلت، انزال، استمنا، تکانشگری جنسی منحرف، و خیالپردازیها را کاهش میدهد (برکین، نیکا، و برنر، ۲۰۰۱). مشکل همهی این شیوهها، علاوه بر عوارض جانبی آنها، این است که توانایی مرد را در برانگیخته شدن جنسی و آمیزش یا استمنا کردن، از بین نمیبرند. آنها ممکن است سطح تستوسترون را کاهش دهند و ازاینرو، به مهار سائق جنسی بچهباز کمک کنند، اما باید به مسئلهی نامناسب بودن انتخاب …
ویژگیهای تشخیصی
- افراد مبتلا به این اختلال، به مدت حداقل ۶ ماه، خیالپردازیهای برانگیزندهی جنسی، امیال جنسی، یا رفتارهای مکرر یا شدیدی دارند که فعالیت جنسی با کودک یا کودکان زیر سن بلوغ (عموماً ۱۳ ساله یا کوچکتر) را شامل میشود.
- عمل کردن فرد مطابق با این امیال، یا خیالپردازیهای جنسی دربارهی آن موجب ناراحتی یا اختلال شدید میشود.
- فرد مبتلا به این اختلال، حداقل ۱۶ ساله است و دستکم ۵ سال بزرگتر از کودک یا کودکان قربانی شده است.
- رفتار بچهبازی فرد با جذب شدن جنسی به جنس مذکر، مؤنث، یا هر دو جنس مشخص میشود.
- رفتار بچهبازی با این موضوع که به زنا با محارم محدود شده یا نشده باشد، مشخص میشود.
- رفتار بچهبازی با این موضوع که جذابیت جنسی منحصراً معطوف به کودکان است یا نه، مشخص میشود.
منبع:
کتاب: آسیبشناسی روانی
نویسنده: ریچارد پی هالجین – سوزان کراس ویتبورن
مترجم: یحیی سیدمحمدی