اگر کوتاهترین زمان را هم برای جستجو در مورد اختلالات روانی و آسیبشناسی روانی اختصاص داده باشید، احتمالاً کلمهی DSM یا شکلهای دیگر آن مثلاً DSM-V و DSM-IV و DSM-III را مشاهده کردهاید.
DSM مخفف عبارت Diagnostic and Statistical Manual of Mental Disorders است.
به عبارتی، حرف D باید شما را به یاد عارضهیابی و تشخیص، حرف S باید شما را به یاد آمار و حرف M باید شما را به یاد رهنما بیندازد.
DSM در روانپزشکی آمریکا یک استاندارد بسیار مهم محسوب میشود و در سطح جهان نیز بهعنوان منبعی معتبر، مورد استفاده روانپزشکان قرار میگیرد.
راهنمای DSM طی ۶ دههی گذشته، دائماً بهروز شده است
نخستین ویرایش DSM در سال ۱۹۵۲ منتشر شد. در واقع عددی که بعد از DSM میبینید، نسخهی آن را نشان میدهد. ویرایش سال ۵۲ معمولاً با نام DSM-I مورد ارجاع قرار میگیرد.
ویرایش بعد در سال ۱۹۶۸ منتشر شد و طبیعتاً میتوانید حدس بزنید که نام آن DSM-II است.
آنچه امروز مورد استفاده و استناد قرار میگیرد نسخهی پنجم یا DSM-V است که جایگزین نسخهی چهارم یا DSM-IV شده است.
در نسخههای اولیهی DSM، به روشهای درمان هم اشارههایی شده بود و با توجه به اختلاف نظرهایی که در زمینهی روشهای درمان وجود داشته و دارد، این ویژگی باعث شده بود که به صورت فراگیر مورد استفاده و استناد و پذیرش قرار نگیرد.
اما از نسخهی سوم به بعد، DSM واقعاً بر روی Diagnosis یا همان عارضهیابی متمرکز شد و مقبولیت آن، بیشازپیش افزایش یافت.
در DSM، علاوه بر فصلهای عمومی در مورد روشهای تشخیص و عارضهیابی، برای هر یک از اختلالها، موارد متعددی از جمله محورهای زیر مورد بحث قرار میگیرد:
- معرفی کلی و شیوههای تشخیص (Diagnosis Features)
- سایر اختلالات مرتبط (Associated Features and Disorders)
- نکات و مواردی که بسته به فرهنگ باید موردتوجه قرار گیرند (Specific Culture Features)
- میزان فراگیر بودن (Prevalence)
- تشخیص افتراقی (Differential Diagnosis) برای تفکیک هر اختلال با سایر اختلالهای مشابه (که ممکن است با آنها اشتباه گرفته شود)
- سیر بیماری (Course)
- متأسفانه مانند بسیاری از حوزههای دیگر در زیرمجموعههای روانشناسی و روانپزشکی، واژههای DSM هم که هر کلمه از توضیحات آنها با دقت و مطالعه و بررسی و رنج و مرارتهای زیاد انتخابشده، به سادگی و با بیدقتی تمام در گفتگوهای روزمرهی ما مورد استفاده قرار میگیرد.
افسردگی، اضطراب، اختلال یادگیری و اختلالات خلقی، تنها نمونهای از این واژهها هستند.