یادگارپرستی یا فتیشیسم
یادگارپرستی، جذابیت جنسی شدید و مکرر به شیئی بیجان است. افراد مبتلا به نابهنجاری جنسی یادگارپرستی به یک شیء اشتغال ذهنی دارند و برای رسیدن به ارضای جنسی، به این شیء وابسته میشوند و آن را به رابطهی جنسی با همسر ترجیح میدهند. برآورد کردن میزان شیوع یادگار پرستی دشوار است، زیرا یادگار پرستان که تقریباً همه آنها مرد هستند، بعید است در صدد درمان اختلالشان برآیند .
رایجترین اشیای یادگار اقلام معمولی پوشاک، مانند لباسزیر، جوراب، کفش، و چکمه هستند؛ بااینحال در نوشتههای روانپزشکی، گزارشهایی از دامنهی وسیع یادگارها از جمله مواد لاستیکی، اشیای چرمی ، پوشاک، سنجاق قفلی، و حتی دست و پای قطعشده وجود دارد. برخی از یادگارها مانند چکمههای قهوهای با لبههای خزدار جاذبهی بسیار استثنایی دارند. جزء گرایی، نابهنجاری جنسی دیگری است که برخی متخصصان آن را نوعی یادگار پرستی میدانند، افراد مبتلا به جزء گرایی فقط از قسمت خاصی از بدن نظیر پاها ارضای جنسی میشوند. مواردی که برانگیختگی جنسی مرد به پوشیدن لباس زنانه بستگی دارد، در طبقهی دیگری جای میگیرد، که یادگار پرستی همراه با مبدل پوشی نامیده میشود و بعداً دربارهی آن بحث خواهیم کرد. در ضمن اگر استفاده از یک شیء اختصاصاً برای بیشتر کردن تحریک جنسی ترتیب یافته باشد، نظیر لرزانه، چنین رفتاری یادگار پرستی محسوب نمیشود .
یادگار پرست با شیء موردعلاقهی خود تحریک جنسی میشود، برخی از آنها شیء یادگار را نوازش میکنند یا میپوشند، برخی دیگر با بو کردن آن شیء، مالیدن آن، یا مشاهده کردن افرادی که آن را هنگام آمیزش جنسی میپوشند تحریک میشوند، در برخی موارد یادگار پرست ممکن است حتی تمایلی به آمیزش جنسی با شریک خود نداشته باشد و در عوض با شیء یادگار استمنا کند، برخی مردان فقط در صورتی به نعوظ میرسند که شیء یادگار آنها موجود باشد ، برخی یادگار پرستان رفتار عجیبی انجام میدهند، مثلاً یادگار خود را میمکند، روی آن غلت میزنند، آن را میسوزانند، یا به چند قطعه تقسیم میکنند، این اختلال ممکن است باعث شود برخی افراد دست به سرقت بزنند .
هنگام بحث دربارهی یادگارها به خاطر سپردن تفاوت بین آنچه رفتار جنسی «بهنجار» محسوب میشود با آنچه منحرف انگاشته میشود اهمیت دارد. خیالپردازیها و رفتارهایی که گاهی برانگیختگی جنسی فرد را افزایش میدهند با اشتغالهای ذهنی تشریفاتی که در یادگار پرستی واقعی مشاهده میشوند تفاوت دارند. یادگار پرستی نوعی رفتار وسواس گونه را شامل میشود که از کنترل فرد خارج است و میتواند مایهی پریشانی و مشکلات میان فردی قابلملاحظهای باشد. گرچه برخی افراد رفتار یادگار پرستانهی خود را به همراه یادگارها وارد رابطهی جنسی با همسری میکنند که این رفتار متفاوت را میپذیرد، اما در اغلب موارد رفتار یادگار پرستانه در عملکرد جنسی بهنجار اختلال ایجاد میکند و زمانی که مشکلاتی در رابطه وجود دارد، احتمال آن بیشتر است .
به نظر میرسد که یادگار پرستی مانند عورت نمایی ایجاد میشود، به این صورت که در تجربیات اولیهی زندگی، بین برانگیختگی جنسی و یادگار پیوندی برقرار میشود. وقتیکه فرد بزرگتر میشود، بهجای اینکه ارضای جنسی را با فرد دیگری تداعی کند، آن را با شیء یادگار خود تداعی میکند. برای مثال یادگار پرستانی که اشیای مرتبط با نوزاد مانند پوشک ، ملافهی تخت بچه، یا شورت لاستیکی را ترجیح میدهند، امکان دارد در اوایل کودکی بین احساسهای تناسلی لذتبخش و لمس کردن این اشیاء ارتباط نیرومندی برقرار کرده باشد.
یک گروه پژوهشگر برای آزمودن این فرضیهی یادگیری (در آزمایشهایی که با معیارهای امروزی غیر اخلاقی محسوب میشوند) گزارش دادند که توانستهاند آزمودنیهای مرد را برای فراگیری یادگار شرطی کنند (راچمن ۱۹۶۶؛ راچمن و هاجسون ۱۹۶۸). در یکی از این تحقیقات، پژوهشگران تصاویر زنان لخت یا نیمهلخت (محرک غیر شرطی) را به مردان نشان دادند و بعد آنها را با تصاویر چکمههای خزدار (محرک شرطی) همایند نموده و از وسیلهای برای اندازهگیری پاسخ نعوظی این مردان استفاده کردند. بعد از چند بار همایندی تصاویر زنان با چکمهها (و کفشهای دیگر) این مردان با تصاویر کفشها بهتنهایی (محرک شرطی) تحریک جنسی شدند .
بعداً با نشان دادن مکرر کفشها و چکمهها بدون تصاویر زنان، این رفتار خاموش شد . و به مرور زمان این مردان علاقه به این اشیاء را که دیگر پیوندهای جنسی نداشتند از دست دادند .
با اینکه تحقیق بحثبرانگیز بود، مدلی را برای درمان یادگار پرستان در اختیار گذاشت و پژوهشگران نتیجه گرفتند که خاموشی و سایر روشهای رفتاری، راهبردهای درمانی مؤثری هستند. یک روش درمان از راه بیزاری است، که به موجب آن درحالیکه فرد مشغول استمنا کردن با شیء یادگار خود میباشد، او را در معرض تنبیه قرار میدهند؛ مثلاً دارویی که موجب استفراغ میشود به او میدهند، یا وی را هیپنوتیزم میکنند تا احساس تهوع کند .
روش رفتاری دیگری که با فرآیند بازآموزی دمساز است شرطیسازی مجدد ارگاسمی نامیده میشود، در این روش که دیویسون (۱۹۶۸) آن را برای درمان نابهنجاریهای جنسی ابداع کرد، از مرد خواسته میشود با تصور کردن شیء غیر قابل قبولی خود را تحریک کند، بعد درحالیکه به محرک جنسی مناسبی، مانند تصویر شریک جنسی بزرگسال نگاه میکند، استمنا کند. اگر برانگیختگی جنسی او کاهش یافت میتواند دوباره به تصور شیء غیرقابلقبول برگردد، اما فقط در حال تمرکز کردن روی محرک قابلقبول میتواند به ارگاسم برسد. به مرور زمان این فرد برای تحریک جنسی، کمتر به شیء غیرقابلقبول متکی میشود و بهطور فزایندهای به محرک جنسی مطلوب روی میآورد.
ویژگیهای تشخیصی
- افراد مبتلا به این اختلال، برای مدت حداقل ۶ ماه، خیالپردازیهای برانگیزندهی جنسی شدید، امیال جنسی، یا رفتارهای مکرری دارند که اشیای بیجان را شامل میشوند .
- این خیالپردازیها، امیال جنسی، یا رفتارها، پریشانی یا اختلال قابلملاحظهای به وجود میآورند
- اشیای یادگار به لباسهای زنانهای که در مبدل پوشی مصرف میشوند یا وسایلی که برای تحریک بساوشی اندام تناسلی، نظیر لرزانه (ویبراتور) به کار برده میشوند، محدود نمیشوند.
منبع:
کتاب: آسیبشناسی روانی
نویسنده: ریچارد پی هالجین – سوزان کراس ویتبورن
مترجم: یحیی سیدمحمدی
متن خیلی خوبی بود
دوست داشتم بیشتر بخونم در مورد فتیشیسم
اگر باز هم متن مربوطی هست حتماً پیشنهاد بدید
عکس انتخاب شده برای مقاله هم خیلی عالیه D: