آسیب شناسیارتقاء سلامت روانرواندرمانیسبک زندگی

چرا همه، حتی انسان‌های شاد نیاز به رواندرمانی و مشاوره روانشناسی دارند؟

سوالات متداول در مورد شروع فرآیند درمان روانشناختی

چرا همه، حتی انسان‌های شاد نیاز به رواندرمانی و مشاوره روانشناسی دارند؟

شکست‌های عاطفی شدید، اندوه، افسردگی، اعتیاد و گرفتاری‌هایی از این دست معمولا مردم را به اتاق رواندرمانی سوق می‌دهد، ولی اگر شما در یک شرایط بحرانی نباشید، چطور؟ در کمال تعجب، بهترین زمان برای شروع تراپی (رواندرمانی)، همین زمان است، وقتی که زندگی شما خوب پیش می‌رود.

یک باور اشتباه رایج در جامعه این است که رواندرمانی فقط به درد کسانی می‌خورد که از یک بیماری روانی فلج‌کننده یا مشکلات عاطفی_ارتباطی شدید رنج می‌برند، ولی این باور خیلی کهنه شده است و فاصله‌ی زیادی با واقعیت دارد.

دکتر رایان هوز معتقد است مردم به دنبال چیزی فراتر از “افسرده نبودن” می‌گردند؛ آنها به دنبال راهی هستند که در شادترین، کارآمدترین و دوست‌داشنتی‌ترین حالت خود باشند.

از آنجا که دستیابی به بیشترین میزان شکوفایی استعدادهای ما نیاز به خودشناسی عمیق، خودمدیریتی قوی و سخت‌کوشی شدید دارد، بهتر است تراپی (رواندرمانی) در موقعیتی که دچار هراس شدید هستید، شروع نشود.

جدا از این مساله، اگر چیزی در زندگی از درون شما را می‌خورد و برایتان رنج غیرضروری ایجاد می‌کند، بهتر است هر چه سریع‌تر با آن مواجه شوید و حلش کنید. در طول زمان، ممکن است دشواری‌های کوچک تبدیل به فجایعی شوند که به سادگی حل نمی‌گردند، بنابراین هر چه زودتر وارد فرآیند رواندرمانی و درون‌نگری شوید، در درازمدت سود بیشتری می‌کنید.

اگر شما علاقه به شروع رواندرمانی دارید و درباره‌ی فرآیند آن نیز سؤال دارید، جای نگرانی نیست، زیرا ما در ادامه به سؤالات متداول این حوزه پاسخ خواهیم داد.

نمی‌شه جای رواندرمانی با دوستم حرف بزنم؟

اگر دوستان یا خانواده‌ی دلسوزی دارید از گفتن احساسات درونی خود به آنها دریغ نکنید، اما بحث رفتن پیش یک متخصص کاملا متفاوت است و دلایل خوبی هم برای آن وجود دارد. آیا دوستان یا خانواده شما تمام تمرکز و توجه بی‌دریغ خود را به شما اختصاص می‌دهند؟ آیا می‌توانند کاملا بی‌طرفانه به مشکل شما توجه کنند؟ نه احتمالا. معمولا حتی بهترین دوستان و خانواده‌ها هم نمی‌توانند احساسات شخصی خود را درگیر مشکل ما نکنند.

اگه مردم فکر کنند من دیوانه‌ام چی؟ “

اگر دیگران بفهمند شما به دنبال روانشناس می‌گردید، ممکن است واکنش مناسبی نشان ندهند. طبق گفته‌ی دکتر لزلی بِکِر، نویسنده‌ی کتاب ” ناامن در عشق”، اطرافیان مراجع که در ابتدا روی خوشی به رواندرمانی نشان نمی‌دهند، با دیدن اثر مثبت درمان روانشناختی روی مراجع و دیدن شادمانی بیشتر او، از پیش‌داوری خود کوتاه می‌آیند و به حمایت از او می‌پردازند.

راهکار دکتر بکر برای چالشی که این افراد ایجاد می‌کنند این است: به آنها بگویید “من می‌خواهم در زندگی شادتر باشم و برای این موضوع نیاز به حمایت شما دارم.” اگر خوشحالی شما برایشان مهم باشد، کوتاه می‌آیند.

نیاز به گفتن ندارد که لازم نیست به همه‌ی عالم اعلام کنید که شما دارید پیش روانشناس می‌روید. می‌توانید به افرادی که احتمال می‌دهید قضاوت‌گر باشند، بگویید که دارید در یک جلسه شرکت می‌کنید (که کاملا صادقانه است) یا خیلی راحت می‌توانید بگویید که مشغول انجام کاری هستید.

تصمیم شما هر چه باشد، در نظر داشته باشید که مقاومت مردم در برابر رجوع شما به روانشناس به ترس‌های شخصی خودشان بر می‌گردد. اینکه شما به دفتر روانشناس می‌روید، برای آنها این معنی را می‌دهد که آنها هم باید بروند. همچنین، ممکن است آنها نگران باشند که تغییرات شما در جلسات درمان باعث دور شدنتان از آنها ‌شود و البته این نیز اتفاق شایعی است، اما طبق گفته‌ی دکتر هوز، اتفاق خوبی است؛ زیرا تغییرات شخصیتی که در طول درمان رخ می‌دهد، معمولا باید قبل از شروع جلسات اتفاق می‌افتاد و درمان این امکان را فراهم کرده است. به عبارت دیگر، این‌ها تغییرات مطلوب شما هستند که قبل از درمان از انجام آنها هراس داشتید و به کمک درمان می‌توانید آنها را محقق کنید. رواندرمانی به شما کمک می‌کند این تغییرات ضروری را با دردسر و آسیب کمتری انجام دهید.

” اگر بیش از حد تغییر کنم، چی؟”

ممکن است بعد از چند جلسه درون‌نگری در جلسات رواندرمانی، به این نتیجه برسید که در زندگیتان ارتباطات نامناسبی دارید یا فکر کنید که مسیر کاری درستی را انتخاب نکرده‌اید؛ این که شما ناگهان به این نتیجه برسید، تقصیر رواندرمانی است؟ نه! (با عرض شرمندگی)

رواندرمانی باعث می‌شود مشکلاتی را که قبلا نمی‌دید، حالا ببینید، ولی رواندرمانی مشکل جدید ایجاد نمی‌کند. اگر شما به این نتیجه برسید که در روابط عاطفی و شغلی در جایگاه مناسبی نیستید، باید به خودتان تبریک بگویید. این یعنی یک منبع رنج غیرضروری دفن‌شده را کشف کرده‌اید. با کشف ریشه‌ی رنج، به زندگی شادمان و اصیل نزدیک‌تر می‌شوید.

نکتۀ جالب این است که گاهی می‌فهمید مساله‌ای که از آن همیشه فرار می‌کردید هیچ مشکلی ندارد و به راحتی با کمک تراپی می‌توانید آن واقعیت را در آغوش بکشید. روانشناس لزلی سوکول، نویسنده کتاب”با اعتماد به نفس فکر کنید،  با اعتماد به نفس باشید”، معتقد است بسیاری از مراجعان در موقعیت کاملا مناسبی قرار گرفته‌اند و بی‌دلیل غرق نگرانی هستند. این نگرانی‌ها و خلق تنگ، شما را از لحظۀ حال خارج می‌کند و اجازۀ لذت بردن از داشته‌ها را از شما می‌گیرد. معمولا با کنار گذاشتن این درگیری ذهنی بیش از حد و غیرضروری، در موقعیت مناسب قرار می‌گیرید.

چه نوع درمانی برای من مناسب است؟ “

درمان‌های رایج شامل رفتاری- شناختی، روان‌پویشی (روانکاوی)، خانواده‌درمانی و گروه‌درمانی است.

چه دنبال یک راه‌حل ساده برای درمان یک عادت بد، اضطراب زیاد یا فوبیا باشید، چه دنبال مسائل مهم‌تری مانند “هدف زندگی من چیست؟” یا “چرا در ارتباط رمانتیک یک اشتباه را دائم تکرار می‌کنم” بگردید، نوع خاصی از درمان برای شما وجود دارد.

 

با این اوصاف، پس قراره درمان من رو خوشحال‌تر کنه؟

احتمالا خیلی زیاد بله،  اما هدف نهایی درمان این نیست. تراپی قرار نیست تمام اندوه، عصبانیت، کلافگی و هیجان‌های منفی (حسادت، شرم، شک و غیره) را ریشه‌کن کند و البته باعث خوشحالیست که این کار را نمی‌کند! چون این هیجانات آزاردهنده سرنخ‌های خوبی برای شناخت درون ماست، البته اگر خوب به آنها گوش بدهیم.

اینجا دقیقا جایی است که رواندرمانی به کار می‌آید. رواندرمانی به شما کمک می‌کند یاد بگیرید که با این احساسات روبرو شوید، آنها را بپذیرید و اجازه ندهید که شما را فلج کنند. همۀ این فرآیند با زحمت پرورش خودآگاهی رخ می‌دهد، اما نتیجۀ این تلاشها چه خواهد بود؟

شما قادر خواهید بود تصمیم‌های منطقی‌تری برای خود بگیرید. این موضوع علاوه بر این که تأثیر مثبت دائمی دارد، همیشه زندگی شما را به سمت مطمئنی هدایت خواهد کرد.

رواندرمانی چقدر طول خواهد کشید و من از کجا بفهمم چه زمانی کار من تمام شده است؟

تا وقتی که بخواهید. (یا تا جایی که توان مالی دارید.) دکتر سوکول توضیح می‌دهد که در طول چند هفته اول درمان، شما و درمانگرتان اهدافی را برای درمان مشخص می‌کنید. هر وقت احساس کردید که به اهدافتان رسیدید، سوال بالا جواب داده شده است. شما همچنین می‌توانید از درمانگر خود بخواهید درباره روند جلسات برای شما توضیح دهد.

“هزینه‌های رواندرمانی خیلی زیاده”

به طور کلی دو چیز فرد را به اتاق درمانگر می‌آورد، یکی اختلالات روانی رنج‌آور و دیگری میل به رشد و بهتر کردن شرایط مالی، شخصیتی و عاطفی. در مورد اول رجوع نکردن به روانشناس، عواقب شدید و غیرقابل جبرانی   برای فرد در پی دارد. در مورد دوم مساله تا حد زیادی به اولویت‌بندی شخص برمی‌گردد. در مورد این که هزینه‌های درمان شاید کمی زیاد به نظر برسند شکی نیست اما بسیاری از افرادی که دلیل مراجعه نکردن به روانشناس را هزینه آن می‌دانند، با یک حساب سرانگشتی در مورد هزینه‌های روزانه، می‌توانند ببینند که چه مسائلی را به رشد دائمی خودشان ترجیح می‌دهند.

در مواردی درآمد فرد در کشور ما در بهترین حالت فقط کفاف نیازهای اولیه او را می‌دهد. در این شرایط گزینه‌های  که در دست خواهد داشت، شرکت در دوره‌های آموزشی، دانلود ویدئوهای آموزشی، مطالعه کتاب‌های خودآموز و مشاوره‌های بهزیستی خواهند بود اما در بیشتر مواقع مشکل این است که ما یاد نگرفته‌ایم برای رشد خود هزینه کنیم و آن را هزینه‌ای بیهوده می‌دانیم.

خلاصه

درمان فقط برای لحظاتی نیست ما با تراژدی‌های سخت زندگی مواجه شده‌ایم. رواندرمانی می‌تواند علاوه بر این، به جهت‌دهی دوباره خواسته‌ها و نیازهای حقیقی شما کمک می‌کند و هنر همدلی با خود و دیگران را وجود شما پرورش می‌دهد و در نهایت باعث می‌شود شما احساسات خود را بهتر درک کنید و به آنها احترام بیشتری می‌گذارید و با  آنها ارتباط سازنده‌تری برقرار ‌کنید. نکته جالب اینجاست که وقتی شما موانع کمتری داشته باشید دستیابی به اهداف مذکور برای شما راحت‌تر می‌شود.

پس حتی اگر در زندگی کپک شما خروس می‌خواند، باز هم بد نیست که رواندرمانی را امتحان کنید. شاید خود آینده‌تان، بعد از درمان از شما تشکر کند.

منبع : وبسایت گریتیست

مترجم و نویسنده متن: دکتر بهروز هاشمی

برای تعیین وقت مشاوره و رواندرمانی روی لینک زیر کلیک کنید.

تعیین وقت روانکاوی
برچسب ها

نوشته های مشابه

‫۴ نظرها

  1. سلام. نویسنده می‌نویسد و مترجم ترجمه می‌کند. چگونه مترجم و نویسندهٔ متن بالا یک نفر است؟؟؟؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پژوهش