آسیب شناسیاختلالات شخصیتروانشناسی شخصیتهوش هیجانی (روابط میانفردی)
اختلال شخصیت مرزی
الگوی افراطی تفکر و رفتار

اختلال شخصیت مرزی به الگویی از رفتار و تفکر افراطی اشاره دارد که هیچ حد وسطی نمیشناسد. همهچیز یا سیاه است یا سفید. افراد در این حالت، هیجانات بسیار شدیدی را تجربه میکنند و نمیتوانند مسائل را بهصورت طیفی ببینند. این موضوع در جامعه امروز ما شاید عادی به نظر برسد. این افراد در روابطشان دائما در حال بتسازی و بتشکنی هستند. مخاطب نیچه در جمله زیر دقیقاً چنین افرادی است: “از انسانها بت نسازید, این خیانت است هم به خودتان…. هم به خودشان…. خدایی میشوند که خدایی کردن نمیدانند…. و شما در آخر میشوید سرتاپا کافر خدای خودساخته”
در ادامه با این نوع طرز تفکر خود آسیبرسان بیشتر آشنا میشویم.
اختلال شخصیت مرزی
اسامی اغلب اختلالهای شخصیت بهگونهای است که ماهیت آن اختلال را میرساند، مانند «ضداجتماعی» و «پارانوئید». «مرزی بودن» یعنی چه؟ در واژگان DSM-IV-TR اختلال شخصیت مرزی با الگوی فراگیر بیثباتی که در روابط، خلق، و درک هویت از همه بیشتر مشهود است، مشخص میشود (برکمر، جسن، و فریبرگر،۲۰۰۰). چون این تشخیص قدری مبهم است، مؤلفان DSM-IV-TR رفتارها و نشانههای قابل مشاهدهای را مشخص کردهاند که این اختلال را توصیف میکند.
ویژگیهای اختلال شخصیت مرزی
زمانی که اصطلاح مرزی اولین بار در روانپزشکی رواج یافت، بهصورت کلمهای نامفهوم برای توصیف دشوارترین درمانجویان و مقاومترین آنها در برابر درمان بهکار میرفت(استرن،۱۹۳۸). تصور میشد این افراد یک جایی در «مرز» بین روانرنجوری و روانپریشی، دور و بر اسکیزوفرنی، عمل میکنند (ثابت،۱۹۵۳). بهرغم مبهم بودن مفهوم مرزی، این اصطلاح باقی ماند، زیرا خرده گروهی از درمانجویان را توصیف میکرد که با طبقههای تشخیصی موجود تناسبی نداشتند.
تلاشها برای روشن کردن و توصیف کردن ماهیت این اختلال تا دهه ۱۹۸۰ ادامه یافت. برخی پژوهشگران معتقدند که اختلال شخصیت مرزی نوعی از اسکیزوفرنی یا اختلال خلقی، یا احتمالاً آمیزهای از آنهاست. بااینحال، زمانی که DSM-IV مراحل پایانی آماده شدن را طی میکرد، اغلب کارشناسان آن را بهصورت اختلال شخصیت واحدی در نظر گرفتند.
شخصیت زن آلکس در فیلم جذابیت شوم نمونه خوبی است از آنچه یک فرد دارای شخصیت مرزی چه جور آدمی است. در یک صحنه بسیار دراماتیک این فیلم، آلکس بعد از یک شب آمیزش جنسی، شدیداً آشفته میشود و در لحظهای که شریک جنسی او برای رفتن آماده میشود، مچ دست خود را میبرد. آلکس رفتارهای تکاندهنده و ناراحتکنندهای را نشان میدهد، مانند جوشاندن خرگوش اهلی که به خانواده این مرد تعلق داشت، او از هیجان پذیری و خشم وی به وحشت میافتد. شدت این رابطه، حتی رابطهای به این کوتاهی، نگاهی اجمالی است بهویژگی اصلی افراد مبتلا به این اختلال- روابط بین فردی بیثبات.
افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی اغلب دچار نوع خاصی از افسردگی میشوند که با احساسهای پوچی و هیجان پذیری منفی متغیر مشخص میشود. گرچه آنها بهندرت دیگران را آزار میدهند. اما عمیقاً تحت تأثیر رویدادهای میان فردی قرار میگیرند که اغلب افراد بهراحتی آنها را از سر میگذراند. معمولاً افراد مبتلا به این اختلال، ناگهان روابط عمیق و پرتوقعی با دیگران برقرار میکنند و دیگران را بهصورت کاملاً خوب یا کاملاً بد برداشت میکنند- پدیدهای که دونیمگی نامیده میشود. شدت نامناسب روابط آنها به تجربیات مکرر پریشانی و خشم منجر میشود. درواقع، خشم و خصومت ویژگیهای بادوام در خیلی از افراد مبتلا به این اختلال هستند.
افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی، علاوه بر اینکه روابط آشفتهای دارند، اغلب در مورد هویت خودشان، یا اینکه آنها واقعاً کیستاند، دچار سردرگمی میشوند. حتی بعدازاینکه آنها دوره عادی جستجوی هویت را در نوجوانی پشت سر گذاشتهاند، باز هم مطمئن نیستند که از زندگی چه میخواهند و در سطح عمیقتر، فاقد درک خود روشن هستند. عدم اطمینان آنها دربارهی اینکه کیستاند، بهصورت تغییرات ناگهانی در گزینههای زندگی، مانند برنامههای شغلی، ارزشها، هدفها، و نوع دوستان جلوهگر میشود.
این سردرگمی هویت میتواند به نقطهای برسد که آنها در مورد مرزهای مابین خودشان و دیگران دچار ابهام شوند. برای مثال، آنها در روابط نزدیک بهسختی میتوانند احساسات خودشان را با احساسات دیگران متمایز کنند. مشکلات دیگر درزمینه جهتگیری جنسی روی میدهند؛ امکان دارد این افراد بین مشخص کردن جهتگیری همجنسگرا و دگرجنسگرا جابهجا شوند، و شاید به مرحلهای برسند که ناگهان در جنسیت خودشان تجدیدنظر کنند (مونیچ، ۱۹۹۳).
احساسهای مزمن کسالت و بیحوصلگی باعث میشوند افراد مبتلا با اختلال شخصیت مرزی دنبال تحریک باشند. ماجرای روابط آنها، تا اندازهای این جستجو برای تجربیات هیجانی شدید را نشان میدهد. امکان دارد آنها برای رفع کسالت، به رفتارهای تکانشی، مانند بیقیدوبندی جنسی، ولخرجیهای نسنجیده، رانندگی بیپروا، پرخوری، سوءمصرف مواد، یا دزدی از فروشگاهها بپردازند. هیجان ناشی از این فعالیتها، آنها را سرزنده میکند. علاوه بر این، خلق آنها مانند رفتارشان بیثبات است. آنها بین حالتهای هیجانی شدید در نوسان هستند، یک روز احساس میکنند در اوج هستند، روز بعد احساس افسردگی، اضطراب، و تحریکپذیری میکنند.
ویژگیهای تشخیصی
این تشخیص برای افرادی مقرر میشود که تکانشگری مکرر و الگوی فراگیر بیثباتی در روابط میانفردی، خودانگاره، و عواطف نشان میدهند که با پنج مورد زیر یا بیشتر مشخص میشود
- تلاشهای جنونآمیز برای اجتناب کردن از ترک شدن واقعی یا خیالی
- و الگوی روابط میانفردی بیثبات و شدید که با نوسان داشتن بی آرمانی کردن و خوار شمردن دیگران مشخص میشود.
- آشفتگی هویت- خودانگاره یا درک خود بیثبات
- تکانشگری در حداقل دو زمینه، مانند ولخرجی، فعالیت جنسی، سوءمصرف مواد، و رانندگی بیپروا
- رفتار، ژستها، یا تهدیدهای مکرر خودکشیگرا یا رفتار صدمه زدن به خود
- بیثباتی هیجانی، مانند دورهای شدید غم، تحریکپذیری، یا اضطراب که معمولاً چند ساعت و گاهی چند روز ادامه مییابند.
- احساسهای مزمن پوچی
- خشم نامناسب و شدید، یا اشکال در کنترل کردن خشم، مانند نشان دادن مکرر عصبانیت، خشم مداوم، یا نزاعهای بدنی مکرر
- تفکر پارانوید گاه و بیگاه مرتبط با استرس یا نشانههای تجزیهای
احساسهای افراطی افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی میتواند آنها را بهصورت خطرناکی به سمت تفکر خودکشیگرا یا رفتار جرح خویشتن سوق دهد. گاهی آنها قصد ندارند خودشان را بکشند، و این رفتار آنها که خودکشیگونه نام دارد، ژستی برای جلبتوجه خانواده، معشوق، یا متخصصان محسوب میشود. در موارد دیگر، امکان دارد آنها با چاقو یا تیغ عملاً به خودشان صدمه وارد کنند که این نوعی پرخاشگری هدایتشده به سمت خود است. گاهی این رفتار برای افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی امتحانی برای زندهبودن آنهاست، حالتی که اغلب افراد آن را بدیهی میدانند، اما برای این افراد مایه تردید است. دیدن خون و درد جسمانی، آنها را مطمئن میکند که بدنشان محتوی دارد. برخی از این افراد وقتی قسمتی از بدنشان را میبرند، احساس درد نمیکنند.
به نظر میرسد که این افراد خرده تیپ اختلال شخصیت مرزی را تشکیل میدهند که نشانههای شدید افسردگی، اضطراب، تکانشگری، و تجزیه را شامل میشود؛ از این گذشته، خیلیها در این گروه پرخطر، سوابق سوءاستفاده شدن جنسی در کودکی دارند. تعجبآور نیست که شدت عذاب هیجانی آنها به اقدامات جدی خودکشی منجر میشود. خطر خودکشی بهویژه در افرادی خیلی زیاد است که توانایی مسئله گشایی ضعیف دارند و خودکشی را تنها راه خلاص شدن از موقعیت دشوار میبینند (کهرر و لینهان،۱۹۹۶)، و خطر خودکشی در افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی که از لحاظ سازگاری اجتماعی ضعیف هستند، خیلی بالاست (کلی و همکاران،۲۰۰۰).
خیلی از افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی بیشتر اوقات شدیداً عصبانی هستند. آنها حتی بدون عمل تحریکآمیزی از کوره در میروند. اظهار ظاهراً بیغرضانه یک دوست ممکن است باعث شود آنها وی را به باد ناسزا بگیرند و برای مدت طولانی، تلخ و ناخوشایند شوند. معمولاً آغازگر خشم آنها این احساس است که توسط معشوق یا آدم مهم دیگری طردشده یا مورد بیتوجهی قرارگرفتهاند. گاهی خشم شدید آنها میتواند باعث شود علیه دیگران خشونت جسمانی نشان دهند. آنها بعد از طغیانهای خشم، شاید احساس شرمندگی و گناه کنند و متقاعد شوند که ماهیت پلید دارند.
استرس برای افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی خیلی مشکلآفرین است. آسیبپذیری آنها در شرایط استرسزا تشدید میشود، و باعث میگردد تا حد پارانوید بودن به دیگران مشکوک و بیاعتماد شوند. آنها ممکن است به نشانههای تجزیهای، مانند احساس بریده شدن از دیگران و حتی از خود هشیارشان نیز دچار شوند.
گرچه خیلی از جنبههای عملکرد افراد مبتلا به این اختلال آشفته هستند، اما اغلب آنها میتوانند از عهده مسئولیتهای زندگی روزمره برآیند. برخی از آنها در زمینههای گوناگون موفق هستند (برای مثال، آلکنن در فیلم جذابیت شوم شغل مهمی داشت و حقوق خوبی میگرفت). با این حال، در خیلی از آنها که درمانجویان خودکشیگرا باشند، به دورههای شبهروانپریشی دچار باشند، یا تهدیدی برای دیگران باشند.
برنامه مراقبت بیمارستانی شرایط امنی را فراهم میآورد که میتوان در آن محدودیتهایی را تعیین کرد و آنها را ادامه داد. گاهی درمان روزانه و بستری کردن موقتی بر بستری کردن بلندمدت ارجحیت دارند، زیرا درمان فشردهای را ارائه میدهند که بهاحتمال کمتری موجب وابستگی خیلی میشوند (بیتمن و فوناگی،۲۰۰۱؛ میلر،۱۹۹۵).
منبع:
کتاب: آسیبشناسی روانی
نویسنده: ریچارد پی هالجین – سوزان کراس ویتبورن
مترجم: یحیی سیدمحمدی