بهداشت روانسبک زندگی

اثر پیگمالیون در مدیریت چیست؟

افزایش عملکرد در اثر توقع بالای دیگران

اثر پیگمالیون

اثر پیگمالیون در روان‌شناسی نشان می‌دهد توقع بالای دیگران از فرد، باعث بهبود عملکرد او می‌شود. در واقع پیگمالیون را به عنوان نماد «انتظار» و «تأثیر انتظار بر واقعیت» می‌دانند.

هنگامی‌که شما از یک انسان انتظاری دارید، این انتظار شما، در نهایت منجر به توسعه توانمندی‌های مختلف در آن فرد می‌شود، این پدیده را «اثر پیگمالیون» می‌نامند و در مدیریت نیز بسیار بکار می‌رود.

روشی که مدیران برای مدیریت کارکنان زیردست خود استفاده می‌کنند به صورت پنهان، ولی بسیار مهم، تابع انتظار و برداشت آن‌ها از توانمندی کارکنان‌شان است.

هنگامی که یک مدیر به اشتباه فکر می‌کند کارمندش ناتوان است، زخم‌های سنگینی را روی روح و جان او می‌گذارد که عزت نفس کارمند و تصویر ذهنی که او از خودش دارد تا سال‌ها آسیب می‌بیند. و قطعاً کارمند همانی می‌شود که مدیر انتظار دارد. در مقابل، زمانی که یک مدیر فکر می‌کند کارمندش توانمند است، اعتمادبه‌نفس کارمند افزایش می‌یابد، توانمندی و خروجی کاری او نیز زیادتر می‌شود و می‌توان گفت ماجرای پیگمالیون برای کارمند تکرار می‌شود.

داستان پیگمالیون و علت نامگذاری

نامگذاری این پدیده جالب روانشناسی با عنوان پیگمالیون به افسانه ای از یونان باستان باز می گردد. داستان مجسمه سازی که روزی عاشق مجسمه دست ساز خود می شود، که آنرا به شکل یک زن تراشیده بود.

عشق پیگمالیون مجسمه ساز، به ساخته دست خود به قدری افزایش می یابد، تا سرانجام مجسمه تبدیل به یک انسان می شود و معشوقه پیگمالیون به واقعیت تبدیل می شود.

استفاده از واژه پیگمالیون نیز برای این پدیده روانشناسی نیز به این دلیل می باشد که هر شخص می تواند با قدرت باور خود دیگری را تغییر دهد. همانطور که مجسمه ساز از مجسمه سنگی به معشوقی واقعی رسید.

داستان یک آزمایش در خصوص اثر پیگمالیون

در سال ۱۹۶۵ در مدرسه ی در ایالت کالیفرنیا، آزمایشی بر روی دانش آموزان مدرسه توسط روانشناسی به نام روبرت روزنتال (Robert Rosenthal)، صورت گرفت.

وی دانش آموزان را به صورت کاملا تصادفی به دو گروه تقسیم بندی نمود، سپس دو گروه را به معلمان مدرسه اینگونه معرفی نمود، که با توجه به آزمایش هوشی که از آنها گرفته شده است، دانش آموزان گروه اول دارای استعداد و ضریب هوشی بالاتری نسبت به گروه دوم می باشند.

در طی سال تحصیلی معلمان به تدریس هر دو گروه پرداختند، و سرانجام در انتهای سال، پس از برگزاری امتحان، میزان نمرات گروه اول که تحت عنوان گروه مستعد تر معرفی شده بودند، به مراتب بهتر از دانش آموزان گروه دوم بود.

در واقع، نحوه برخورد معلمان با دانش آموزان به میزان قابل توجه ای بر روی علمکرد آنها تاثیر گذاشته بود. معلمان با این تصور که دانش آموزان آنها مستعد تر از دیگران هستند، از علائم غیرکلامی بیشتری در جهت تاییدشان، استفاده می نمودند.

‌آنها فرصت بیشتری به دانش آموزان برای صحبت کردن می دادند، و بازخورد دقیق تری ارائه می نمودند، که نتیجه آن افزایش خروجی و عملکرد دانش آموزان بود.

عملکرد واقعی هر فردی را می توان بر اساس ادراک وی از واقعیت دانست، نه واقعیت. افراد بر اساس ادراک خود تلاش می نمایند، تا آنرا به واقعیت تحقق بخشند. آنچه در این میان فاقد هر گونه اهمیت می باشد، فاصله این ادراک تا واقعیت است

اگر فردی، از خود توقعی بیش از حد توان داشته باشد، این موضوع می تواند به میزان قابل توجه ای بر روی عملکرد او تاثیر مثبت بر جای گذارد، که در نهایت به افزایش توانایی هایش منجر شود.

منبع

کانال مدیریت منابع‌انسانی و تولید – @jobvision

برچسب ها

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید

بستن