آسیب شناسیاختلالات روانیرفتارگرایی و شناختیمکاتب روانشناسی
آسیب شناسی رفتاری – قسمت دوم
چطور تجارب محیطی منجر به اختلالات روانی میشوند
نظریهی آسیبشناسی روانی
اضطراب علت اغلب اختلالهای رفتاری است. اضطراب عمدتاً الگوی پاسخهای دستگاه عصبی سمپاتیک به هنگامی است که فرد با محرک تهدیدکنندهای مواجه شده است. تغییرات فیزیولوژیکی شامل این موارد میشوند: بالا رفتن فشارخون و افزایش ضربان قلب، افزایش تنش عضلانی، کاهش گردش خون در معده و اندامهای تناسلی، افزایش گردش خون در عضلات ارادی بزرگ، گشادشدن مردمک و خشکی دهان. این تغییرات جسمانی شالودهی اضطراب هستند و محرکهای غیرشرطی نظیر شوک، صدای تکاندهنده یا ضربهی بدنی میتوانند آنها را فراخوانی کنند.
اضطراب را همچنین میتوان یاد گرفت، گفتهشده یادگیری در صورتی روی میدهد که «پاسخی در اثر مجاورت زمانی با محرکی خاص فراخوانی شود و بعداً معلوم شود که این محرک میتواند این پاسخ را فراخوانی کند درحالیکه قبلاً قادر به فراخوانی آن نبود. اگر این محرک قبلاً میتوانست این پاسخ را فراخوانی کند ولی بعداً آن را قویتر فراخوانی کند، باز هم گفته میشود که یادگیری روی داده است» (ولپی، ۱۹۷۳، ص ۵). بنابراین، افراد میتوانند یاد بگیرند به هر محرکی، از جمله زنگها، سگها، افراد، میل جنسی، آسانسورها و آلودگی با حالتی از اضطراب پاسخ بدهند، هرچند که این محرکها قبلاً موجب اضطراب نمیشدند.
محرک خنثایی مانند سگ میتواند از طریق شرطیسازی کلاسیک یا پاسخگر یا محرک تهدیدکنندهای مانند گاز گرفته شدن از طریق مجاورت، همایند شود. اضطرابی که توسط گاز گرفته شدن فراخوانی میشود با دیدن سگ تداعی میشود و دیدن سگ میتواند برای فراخواندن اضطراب، شرطی شود. همچنین، تهدید شدن به خاطر بازی جنسی میتواند میل جنسی را محرک شرطی کند که موجب اضطراب شود، یا کتک خوردن به دلیل بازی کردن با چیزهای کثیف میتواند باعث شود که کثیفی اضطراب شدیدی را فراخوانی کند. حتی افکاری که با محرکهای تهدیدکننده تداعی شدهاند، مانند افکار جنسی، میتوانند برای فراخواندن اضطراب شرطی شوند.
محرکهایی که از لحاظ جسمی شبیه محرک شرطی اصلی هستند، مانند سگهای دیگر، نیز میتوانند از طریق فرایند تعمیم محرک نخستین، اضطراب را فراخوانی کنند. هرچه یک محرک با محرک شرطی اصلی تفاوت داشته باشد، این محرک متفاوت، اضطراب کمتری را فراخوانی خواهد کرد. بنابراین، یک تولهسگ اضطراب بسیار کمی را فراخوانی میکند زیرا با سگ بزرگ اصلی که فرد را گاز گرفته متفاوت است.
محرکها را میتوان بر اساس شیب شباهت که شیب تعمیم یا سلسلهمراتب اضطراب را تشکیل میدهد. رتبهبندی کرد که از محرک اصلی، که حداکثر اضطراب را فراخوانی میکند تا محرک بسیار متفاوت ولی مرتبطی که حداقل اضطراب را فراخوانی میکند امتداد دارد. انسانها میتوانند از طریق فرایند تعمیم ثانوی یا میانجی، سلسلهمراتبهایی را بر اساس شباهت تأثیرات درونی تشکیل دهند. بنابراین، موقعیتهایی که از لحاظ جسمانی متفاوت هستند، مانند مورد بیاعتنایی قرار گرفتن در یک قرار ملاقات، کلافه شدن به خاطر منتظر ماندن و از دست دادن اتوبوس، میتوانند بر اساس پاسخ درونی احساس رد شدن، یک سلسلهمراتب یا شیب تعمیم را تشکیل دهند. اغلب بیماران در اثر هر یک از این تعمیمها، میگویند میزان اضطراب آنها بسته به موقعیت محرکی که در آن قرار دارند، تفاوت دارد. برای مثال، کسی که شرطی شده تا از صاحبان قدرت بترسد، امکان دارد در محل کار که رئیس حضور دارد از ناراحتی جسمانی شاکی باشد، ولی وقتیکه در خانه است، بهجز در مواقعی که همسر و فرزند رئیسمآب میشود، از اضطراب کمتری خبر میدهد.
افرادی که از اضطراب فراگیر شکایت دارند، مستقل از هرگونه محرک فراخوان بخصوصی پاسخ میدهند. بااینحال، اضطراب همیشه پیامد محرک فراخوان است؛ مشکل این بیماران این است که به آنها شرطی شدهاند تا از محرکهایی که فراگیر هستند بترسند. یک نمونه درمانجویی است که همواره مضطرب بود، تا زمانیکه سعی داشت بخوابد یا دوش بگیرد، زیرا توسط والدین خشنی شرطی شده بود تا به بدن خودش با اضطراب پاسخ دهد که قطعاً فراگیر است.
اضطراب مشکل یادگیری عمده در آسیبشناسی روانی است. وقتیکه اضطراب را بهعنوان یک پاسخ عادی به محرکهای خاص تثبیت میشود، میتواند جنبههای دیگر رفتار را تضعیف کرده یا مختل کند و به نشانههای ثانوی منجر شود. عملکرد جنسی میتواند از طریق بازداری برانگیختگی جنسی مختل شود؛ خواب میتواند بهوسیله اضطراب مختل شود؛ سردردهای تنشی یا ناراحتی معده ممکن است روی دهند؛ تحریکپذیری ممکن است افزایش یابد؛ تمرکز، تفکر و حافظه ممکن است ضعیف شوند یا لرزشها و عرق ریختن ناراحتکننده ممکن است روی دهند. به مرور زمان، واکنشهای فیزیولوژیکی مزمن اضطراب ممکن است عملکرد جسمانی را مختل کرده و به نشانههای روانی- فیزیولوژیکی نظیر نشانههای معدی-رودهای منجر شوند. این نشانههای ثانوی بهخودیخود میتوانند به خاطر عذابآور بودن، ارتباط داشتن با ترسهای آموختهشده از اختلال جسمانی یا روانی، یا صرفاً به خاطر پیامدهای اجتماعی مشکلآفرین، اضطراب را فراخوانی کنند. اگر این نشانههای ثانوی، اضطراب بیشتری را ایجاد کنند، دراینصورت ممکن است یادگیری تازهای روی دهد و یک «دور باطل» ایجاد شود که به نشانههای پیچیدهتری منجر میشود.
اضطراب شرطی اغلب به پاسخهای اجتناب کردن از اضطراب یا خاتمه دادن به آن منجر میشود. اجتناب جسمانی، مانند فوبیها، ممکن است بهاینعلت یاد گرفته شده باشند که اجتناب به پیامد خودکار خاتمه دادن به اضطراب میانجامد. بنابراین، برخی بیماران شکایت میکنند که مجبورند از دکتر، هواپیما، آسانسور، یا گردهمآییهای اجتماعی اجتناب کنند. بیماران دیگر یاد میگیرند با مصرف کردن الکل، داروهای آرامبخش، مواد مخدر یا داروهای دیگر به اضطراب خاتمه دهند.
با گذشت زمان، شکایت اصلی دیگر اضطراب نیست بلکه فوبیها و اعتیادهایی است که بیماران برای اجتناب کردن از اضطراب پرورش دادهاند. البته، اعتیاد بهخودیخود میتواند اضطراب ایجاد کند و به مشکلات بیشتر برای کاهش دادن اضطراب جدید منجر شود و این دور باطل ادامه مییابد. نشانههای بیماران بسیار تفاوت دارند و از کژکاریهای جنسی تا فوبیها، شکایتهای روانی- فیزیولوژیکی، مشکلات میانفردی و سوءمصرف مواد گسترش دارند. امکان دارد که بیمار واحدی چندین شکایت داشته باشد که لزوماً در الگوی پویشی فرضی ربطی به هم نداشته باشند. برای مثال، ممکن است یک بیمار از فوبی آسانسور و بیخوابی رنج ببرد بدون اینکه این دو به هم مربوط باشند، درست به همان صورتی که شاید یک بیمار پزشکی لرزشی داشته باشد که اصلاً به سرماخوردگی ربطی نداشته باشد. امکان دارد که درمان موفقیتآمیز فوبی درهرصورت تأثیری بر بیخوابی نداشته باشد.
نشانههای بیماری حاصل اضطرابهایی هستند که محرکهای خاصی آنها را فراخوانی میکنند. بنابراین، برطرف کردن موفقیتآمیز اضطراب خاص و نشانهی ثانویه خاص به نشانههای تازه منجر نخواهد شد. جانشینی نشانه یا برگشت نشانه افسانهی نظری کسانی است که معتقدند همه رفتارها توسط تعارض پویشی زیربنایی به هم متصل هستند. چیزی که در اغلب مشکلات رفتاری مشترک است وجود اضطراب شرطی است که ازنظر محرکهایی که آن را فراخوانی میکنند و پیامدهایی که از آن ناشی میشوند، بسیار اختصاصی است. بنابراین، درمان موفقیتآمیز مستلزم برطرف کردن پاسخهای اضطرابی خاص است.
منبع
کتاب: نظام های روان درمانی
نویسنده: جان نورکراس، جیمز پروچاسکا
مترجم: یحیی سیدمحمدی