آسیب شناسیاختلالات روانیروان پویشی و روانکاویمکاتب روانشناسی

روانکاوی لکانی

طبقه‌بندی اختلالات روانی از نگاه لکان

برخلاف روان‌پزشکی که اساس تشخیص صرفاً بر مبنای علائم آزاردهنده بالینی است، در روانکاوی لکانی بر اساس ساختار شناسی ذهن، تشخیص و نوع رویکرد درمانی تعیین می‌گردد. به‌عنوان‌مثال در روان‌پزشکی اگر فردی از بی‌خوابی شبانه و یا بیداری زودهنگام صبحگاهی، احساس ناخشنودی نسبت به زندگی روزمره‌اش و یا عدم انگیزه برای هر فعالیتی سخن گوید، برچسب تشخیصی افسردگی بر او گذارده می‌شود. البته قطعاً این فرد حالت افسردگی و یا خلق پایین را نشان می‌دهد اما آنچه در نظر گرفته نمی‌شود، نوع ساختار زمینه‌ای ذهن اوست که حال خلق پایین خود را به دلایلی در فرد نشان داده است.

در حقیقت، اگر ندانیم با چه نوع ساختار زمینه‌ای ذهنی سروکار داریم، نه تنها تلاش برای زدودن علائم آزاردهنده ممکن است بیهوده باشد بلکه حتی در مواردی خطرناک نیز می‌تواند باشد. مثلاً اگر به فردی که از ملانکولیا که نوعی از سایکوز با خلق بسیار پایین بوده گفته شود غم و غصه‌هایت را کنار بگذار و دیگر به خود سختی و مصیبت نده، فرد برای اثبات اینکه رنج کشیدنش نه تنها بیهوده نیست که حقیقتاً سزاوارش است، ممکن است دست به خودکشی بزند.

در روانکاوی لکانی، تقسیم‌بندی چهار دسته‌ای ذهن افراد، نوع رویکرد درمانی را متفاوت می‌سازد.

چهار دسته ساختار ذهنی اعم‌اند از:

  • نوروتیک (روان‌نژند)
  • سایکوتیک (روان‌پریش)
  • پرورت (منحرف)
  • فوبیک (هراس‌زدگی)

آنچه سرنوشت فرد را در انتخاب یکی از قالب‌های بالا تعیین می‌کند، مرحله سرنوشت‌ساز ادیپ بین سنین ۳ تا ۵ سالگی است. البته در این مرحله یک اتفاق مهم دیگر نیز رخ می‌دهد و آن انتخاب نوع تمایل جنسی به جنس موافق و مخالف است. در این مرحله اگر پدیده سرکوب انجام گیرد، فرد از آرزومندی خود برای مادر دست برمی‌دارد و به این یقین می‌رسد که مادر چیزی را ورای او خواهان است. بنابراین در رابطه‌ای دوگانه میان خود و مادر به دام نمی‌افتد و مسیر نوروز را پیش می‌گیرد. هیچ فردی بدون رنجش این مرحله را در خردسالی طی نمی‌کند و در حقیقت کم آسیب‌دیده‌ترین حالت همین نوروز است.

در سایکوز و یا روان‌پریشی، اتحاد مادر و طفل ناگسستنی باقی‌مانده و فرد از پذیرش عنصر سومی میان خود و مادر سر باز زده است. نوع افراطی این حالت را در نوع انحرافات جنسی و یا پرورژن داریم که نه تنها میان خود و مادر مانعی نمی‌بیند بلکه هویت انسانی خود را تا حد جسمی که مورد لذت دیگری است تنزل می‌دهند. به بیانی دیگر متصور می‌شوند که آن‌ها تنها چیزی هستند که مادر از آن لذت می‌برد. شور جنسی و یا لیبیدو محدود به مناطق جنسی نمی‌گردد و به شکلی نابجا تظاهر می‌یابد. در فوبیا که برخی آن را در دسته نوروز قرار می‌دهند، جدایی فرد از مادر با جایگزینی جسم فوبیک و یا ترس زا ممکن شده است. هرکدام از این ساختارهای ذهنی می‌توانند، افسرده، مضطرب، وسواسی، متمایل به خودکشی و یا دارای سایر علائم آزاردهنده باشند.

آنچه مهم است شناسایی ساختار ذهنی این افراد است که بر اساس آن نوع رویکرد درمانی، استراتژی و تکنیک‌های درمانی تعیین شود. برای تعیین ساختار ذهنی، رابطه فرد با علامت آزاردهنده را مبنا قرار می‌دهیم و نه نوع تظاهر بالینی را که فرد از آن شکایت می‌کند. به‌عنوان‌مثال، هر فردی ممکن است نسبت به یک موضوع بدبین شود ولی در نوع سایکوز پارونوییا فرد مطلقاً باور دارد که درست می‌پندارد و بدبینی‌اش زاده تفکر او نیست. این‌که هر فرد علائم آزاردهنده‌ای را که با آن‌ها دست‌به‌گریبان است چگونه تحلیل می‌کند و به آن چه جایگاهی می‌دهد، در روانکاوی لکانی در جهت تشخیص صحیح موردتوجه قرار می‌گیرد.
برای مطالعه تاریخچه و نحوه شکل‌گیری روانکاوی مقاله زیر را بخوانید.

منبع

دانشنامه روانشناسی مردمی

نویسنده: برژانت جزنی

برچسب ها

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پژوهش