آسیب شناسیاختلالات روانی

اختلال روانی چیست؟

به چه رفتاری نابهنجار می‌گوییم؟

تعریف اختلال روانی

اختلال روانی یا رفتار نابهنجار را چگونه تعریف خواهید کرد؟ نمونه‌های زیر را بخوانید. کدام یک از این رفتارها را نابهنجار می‌دانید؟

  • یافتن صندلی «خوش‌شانس» در یک امتحان
  • ناتوانی در خوابیدن، خوردن، مطالعه کردن، یا صحبت کردن با دیگران به مدت چند روز بعد از اینکه معشوقی می‌گوید: «هرچه بین ما بوده، تمام شده»
  • عرق سرد ریختن هنگام تصور گیر افتادن در آسانسور
  • دشنام دادن، پرت کردن بالش، و مشت کوبیدن به دیوار در وسط دعوا با یک هم‌اتاقی
  • امتناع از خوردن غذای جامد به مدت چند روز برای لاغر ماندن
  • پرداختن به دست شستن کامل بعد از رسیدن به خانه با اتوبوس
  • اعتقاد به اینکه دولت مأمورانی دارد که مکالمات تلفنی را استراق سمع می‌کنند
  • نوشیدن روزی شش قوطی آبجو برای «معاشرتی» بودن با دوستان بعد از کار

اگر مانند اغلب افراد باشید، احتمالاً به‌سختی می‌توانید بهنجار را از نابهنجار متمایز کنید. این نوع متمایز کردن به نحو شگفت‌آوری دشوار است، اما تعیین کردن ملاک‌هایی برای نابهنجاری اهمیت دارد.

ملاک‌های اختلال روانی

جامعه‌ی بهداشت روانی در حال حاضر برای اینکه تعیین کند آیا فرد خاصی ملاک‌های نابهنجاری را برآورده می‌کند یا نه، از روش‌های تشخیصی استفاده می‌کند. در حال حاضر برای اختلال روانی پنج ملاک وجود دارد.

اولین ملاک «اهمیت بالینی» است، بدین معنی که رفتار، به میزان قابل‌ملاحظه‌ای، اختلال شامل می‌شود. رفتار باید اعتبار تشخیصی نیز داشته باشد، یعنی تشخیص‌ها، رفتار یا پاسخ‌های آینده را به درمان پیش‌بینی کنند. دوم اینکه، رفتار، کژکاری در فرایندهای روان‌شناختی، زیستی، یا رشدی را منعکس می‌کند. سوم اینکه، رفتار معمولاً با ناراحتی قابل‌ملاحظه یا ناتوانی در زمینه‌های مهم زندگی ارتباط دارد. چهارم اینکه، رفتار فرد نمی‌تواند به صورتی که بر حسب مذهب، سیاست، یا تمایلات جنسی مشخص شده است، از لحاظ اجتماعی «منحرف» باشد. پنجم اینکه، تعارض‌ها بین فرد و جامعه، اختلالات روانی محسوب نمی‌شوند مگر اینکه بیانگر کژکاری در فرد باشند.

بنابراین، در برخی از نشانه‌های سیاسی ظالمانه، افراد مبتلا به اختلال روانی «تشخیص داده» می‌شوند درحالی‌که واقعاً حکومت به دنبال یافتن راهی بری خاموشی کردن معترضان است. در متخصصان بالینی هنگام دادن تشخیص‌ها، نه تنها هر یک از این ملاک‌ها را ارزیابی می‌کنند، بلکه همچنین معایب بالقوه‌ی تشخیص دادن رفتار به عنوان «نابهنجار» را در برابر ارائه دادن تشخیصی که به درمان‌جو امکان دهد تا برای اختلال خود پوشش بیمه دریافت کند، ارزیابی خواهند کرد.

چه چیزی موجب رفتار نابهنجار می‌شود؟

ما می‌توانیم رفتار نابهنجار را هر طوری که تعریف شده باشد، از دیدگاه‌های متعدد در نظر بگیریم که عوامل زیستی، روان‌شناختی، و اجتماعی ـ فرهنگی را شامل می‌شوند.

علت‌های زیستی

زمینه‌ی زیستی، تأثیرات ژنتیکی و محیطی بر عملکرد جسمانی را شامل می‌شود. افراد مبتلا به اختلالات روانی ممکن است زمینه‌ی دچار شدن به اختلالات رفتاری را به ارث برده باشند. عوامل ارثی که کارکرد دستگاه عصبی را تغییر می‌دهند، مورد توجه خاص قرار دارند. تغییرات فیزیولوژیکی نیز وجود دارند که بر رفتار تأثیر می‌گذارند، که اختلالات دیگری در بدن موجب آنها می‌شوند، مثل صدمه‌ی مغزی یا مواجهه با محرک-های محیطی زیان‌آور، برای مثال، نابهنجاری تیروئید می‌تواند باعث شود خلق فرد وسیعاً نوسان کند. صدمه‌ی مغزی ناشی از وارد شدن آسیب به سر می‌تواند به الگوهای فکر نابهنجار منجر شود. مواد سمّی یا آلرژی‌زا در محیط نیز می‌توانند باعث شوند که فرد دچار تغییرات هیجانی و رفتار آشفته شود.

علت‌های روان‌شناختی

علت‌های روان‌شناختی رفتار نابهنجار، اختلالت در افکار و احساسات را شامل می-شوند. در این مقاله خواهید آموخت که انواع توجیهات برای رفتار نابهنجار وجود دارد که بر عواملی همچون تجربیات یادگیری گذشته، الگوهای فکر ناسازگارانه، و مشکلات مقابله کردن با استرس، تمرکز، می‌کنند. دیدگاه‌های نظری مختلف در آسیب‌شناسی روانی، تفاوت‌ها در فرض‌های مربوط به علت‌های زیربنایی رفتار انسان را منعکس می-کنند. مدل‌های درمان مبتنی بر این دیدگاه‌های نظری، بیانگر این فرض‌های مختلف هستند.

علت‌های اجتماعی ـ فرهنگی

اصطلاح اجتماعی ـ فرهنگی به تأثیرات مختلف بر فرد اشاره دارد که از دوستان نزدیک و خانواده تا نهادها و خط مشی‌های کشور یا دنیا در مجموع، گسترش دارند. تبعیض، خواه بر اساس طبقه اجتماعی، درآمد، نژاد و قومیت یا جنسیت، می‌تواند بر ایجاد رفتار نابهنجار تأثیر بگذارد. برای افرادی که مبتلا به اختلال روانی تشخیص داده شده‌اند، داغ یا برچسب اجتماعی «بیمار روانی» بودن می‌تواند بر نشانه‌های آنها تأثیر بیشتری بگذارد.

داغ برچسبی است که باعث می‌شود ما افراد خاصی را متفاوت، و معیوب در نظر بگیریم و آنها را از اعضای جریان غالب جامعه مجزا بدانیم. داغ علاوه بر اینکه فشار بیشتری بر افراد و عزیزان آنها را وارد می‌کند، آنها را از دریافت کمک که خیلی به آن نیاز دارند، محروم می‌سازد و بدین ترتیب به چرخه‌ای تداوم می‌بخشد که در آن، خیلی از افراد نیازمند، بدتر می‌شوند. داغ اختلالات روانی، افراد اقلیت‌های قومی و نزادی را شدیدتر از افراد جریان غالب جامعه، تحت تأثیر قرار می‌دهد.

برای مثال، نوجوانان اروپایی ـ آمریکایی و مراقبت‌کنندگان آنها دو برابر بیشتر از اعضای گروه‌های اقلیت احتمال دارد که مشکلات را برحسب بهداشت روانی تعریف کنند یا برای چنین مشکلاتی جویای کمک باشند (رابرتس، آلجریا، رابرتس و چن، ۲۰۰۵)

دیدگاه زیستی ـ روانی ـ اجتماعی

دانشمندان اجتماعی برای اشاره به تعاملی که در آن عوامل زیستی، روان‌شناختی، و اجتماعی ـ فرهنگی در ایجاد نشانه‌های فرد ایفای نقش می‌کنند، اصطلاح زیستی ـ روانی ـ اجتماعی را به کار می‌برند. دیدگاه زیستی ـ روانی ـ اجتماعی، نقطه نظر رشدی را در بردارد. این بدان معنی است که افراد باید به صورتی در نظر گرفته شوند که در طول زمان تغییر می‌کنند. بنابراین، بررسی کردن عوامل خطر اولیه که فرد را نسبت به مبتلا شدن به یک اختلال آسیب‌پذیر می‌کنند، اهمیت دارد. همچنین، عوامل خطر ممکن است مطابق با جایگاه فرد در طول عمر، تغییر کنند (ویتبورن و میکس، ۲۰۱۱) هنگام خواندن اختلالات در این مجله، خواهید دید که میزان تأثیر هریک از این متغیرها از اختلالی به اختلال دیگر تفاوت دارد.

نقش عوامل مختلف در اختلال

در برخی اختلالات، مانند اسکیزوفرنی، عوامل زیستی نقش غالب را بازی می‌کنند. در اختلالات دیگر، مانند واکنش‌های استرس، عوامل روان‌شناختی غالب هستند. و در اختلالات دیگر، نظیر اختلال استرس پس از آسیب، که برای مثال از تجربیات تحت رژیم تروریستی ناشی می‌شوند، علت عمدتاً اجتماعی ـ فرهنگی است. با این حال، تجربیات زندگی خاصی می‌توانند از افراد در برابر مبتلا شدن به اختلالاتی که نسبت به آنها آسیب‌پذیر هستند، محافظت کنند. عوامل محافظ، نظیر مراقبت‌کنندگان با محبت، مراقبت بهداشتی نامناسب، و موفقیت‌های اولیه‌ی زندگی، آسیب‌پذیری را به مقدار زیاد کاهش می‌دهند. در مقابل، وقتی افراد مراقبت بهداشتی نامتناسب داشته باشند ممکن است به رفتارهای مخاطره‌آمیز بپردازند (مانند مصرف مواد مخدر)، و درگیر روابط کژکاری باشند و به این ترتیب آسیب‌پذیری کم می‌تواند تشدید شود. خلاصه‌ی کلام اینکه، ما می‌توانیم رفتار نابهنجار را به بهترین وجه به صورت تعامل پیچیده‌ی عوامل متعدد در نظر بگیریم.

منبع:

کتاب: آسیب‌شناسی روانی
نویسنده: ریچارد پی هالجین – سوزان کراس ویتبورن
مترجم: یحیی سیدمحمدی

برچسب ها

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پژوهش